استاد
عزیزی -مصطفی ملکیان- که در شرافت و سلامت نفس شان ذره ای تردید ندارم،
در مراسمی چنین گفتند: هر گوینده یا نویسنده ای وظیفه ی اخلاقی دارد گفته
یا نوشته ی خود را چنان صورت بندی کند که مخاطبش به سهولت دریابد برای رد
یا قبول، نفی یا اثبات، نقض یا ابرام، تضعیف یا تایید، تکذیب یا تصدیق، جرح
یا تعدیل آن گفته یا نوشته چه راهی میتواند در پیش گیرد..
این گفته، اگرچه ظاهری معقول دارد، اما محتوایی سخت خطرناک
در آن نهفته است! این که ساحت زبان آدمی، ساحت بنیادین وجود اوست و
بنابراین داخل در مقوله ی بنیادین وجود آدمی، یعنی اخلاق می شود، هیچ شکی
نیست.
مشکل اما دقیقا اینجاست که برای ایضاح وظایف اخلاق در ساحت زبان،
دست به قواعدی پیشاپیش آماده ببریم و بنا به نیروی ضرورت اخلاقی، ساحت
طبیعی و تاریخی و پیچیده ی زبان آدمی را تماما بهم بزنیم.
زبان آدمی،
شیوه ی ظهور آدمی را بازنمایی میکند و انتخاب واژگان و لحن و ... تنها تابع
اراده ی گوینده یا نویسنده نیست. شاید شیوه ی نگارش آکادمیک، قواعدی به
ظاهر ثابت را اقتضا کند، اما این که بدون دیدن تفاوت موقعیت ها تاریخی و
وجودی آدمی، بخواهیم این قواعد را به همه ی ساحت های زبان تعمیم دهیم و از
آن بدتر این تعمیم را به نام ضرورت اخلاقی بازنمایی کنیم، معلوم نیست که
وجود و روان و چه بسا تاریخ آدمی را دستخوش چه سرنوشتی خواهیم کرد!
من
از این عبارت بیش از آنکه بوی اتیک و امر اخلاقی بشنوم، بوی چیزی را میشنوم
که هایدگر در تبیین ذات تکنولوژی، از آن به عنوان گشتل ( که واژه ای
آلمانی ست) یاد میکند. این مفهوم که بر دست بردن به طبیعت و بازچینش آن بنا
به گونه ای خرد ابزاری، دلالت دارد؛ عاقبت انسان را در جهان و طبیعتی پاره
پاره و اخته شده نشان میدهد، عاقبتی که خبر از نیهیلیسمی سخت ویرانگر
میدهد.
این تنها دغدغه ی طیف فکری کسی چون هایدگر نیست و میتوان از
آدورنو و آگامبن و حتا برخی تحلیلی ها هم، به عنوان کسانی که نیهیلیسم را
همچون پروبلماتیک دوران صنعتی و پساصنعتی میدانند، نام برد.
این واقعا
مایه ی تاسف است که استاد ظریف اندیشی چون ملکیان که گاه حتا بیم دارد واژه
ای با مترادفش جا به جا شود، این چنین زبان را به ساحت حسابکشی های خرد
ابزاری می کشاند و با زبان چنان برخورد میکند که خرد ابزاری با طبیعت.
جدا از آنکه این شیوه ی برخورد با زبان خود تا چه حد ممتنع است - به دلیل
ذات تاریخمند زبان و همینطور ساخت استعاری ذاتی آن -، دستکم تجربه ی تاریخی
بشر از این شیوه ی داد و ستد با زبان، اصلا کارنامه ی قابل قبولی - حتا به
همان لحاظ اخلاقی و معنوی که دغدغه ایشان است - نبوده و بی توجهی ایشان به
این تجربه ی گرانسگ تاریخ اندیشه، به اندازه ی بی توجهی رقیبان فکری ایشان
به سنت غربی، زیانبار و غم انگیز است.
پ.ن: در پایان گفت و گویی را که با دوستی در فیس بوک درباره ی این متن داشتم را می آورم، تا مدعای خود را کمی روشن تر کرده باشم:
ادامه مطلب ...