آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

وجود و «مجال بودنْ دادن»


درباره ی [فهم] چگونگی و چیستی «مجال بودنْ دادن به موجودی » یک نظر این است که به سادگی، با بی تفاوتی نسبت به موجودات،  [این فهم] به چنگ می آید، [همچنین] با انجام ندادن هیچ کاری بر آنها و با کسر نکردن هیچ چیز از آنها.

اما برعکس، «مجال بودنْ دادن»، بیشترین درایستادگی (inabiding) در حقیقتِ جریان یافتن وجود را، در بر دارد.

[خصلت] خودینه ی بنیادی تر انسان، ورای حیوانیت و روحانیت اوست. او بیشتر به درایستادن تعلق دارد و همچون حافظ مانوس بنیان گذاری حقیقت وجود فهمیده میشود.

«مجال بودنْ به موجودات دادن» باید دورتر از فریب هر آنچه فعلا بالفعل، موثر و غالب است، نگاه داشته شود.

Heidegger, mindfullness, p.87

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد