ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
افلاطون با توجه به سبک تئاتری و پرفورماتیو نوشته های خود، نکته ای بنیادین را به ما می آموزاند: حقیقت تنها در محتوای یک گزاره آشکار نمیشود، بلکه هماره بخشی از حقیقت در لحن، گوینده و موقعیتی که گوینده از آنجا سخنش را بیان میکند، آشکار میشود.
پیام اخیر میرحسین، محتوای تازه ای نداشت، غیر قابل انتظار نبود و کمتر از تمام هیاهوهای اخیر نظیر جنجال پاشایی اباذری و ... بازتاب یافت و تحلیل شد. اما این پیام به لطف چیزی فراتر از محتوای خبری آن، حقیقت را بر ما آشکار میکند. کیستی گوینده ی آن، موقع و مقامی که از آن این سخن ابراز شده و لحن صریح و تزلزل ناپذیر آن.
مهم نیست که این پیغام لایک کم میخورد یا کم به اشتراک گذاشته میشود، اهمیتی ندارد اگر فاهمه ی سیاسی ما محتوای آن را تکراری و قابل پیش بینی میداند؛ مهم این است که به یاد آوریم حقیقت پس پشت اجرای کلامی میرحسین، از فراسوی تمامی روزمره گی هایی می آید که فاهمه ی سیاسی ما را کور و کر کرده: از آینده، از جایی که تمامت وضع پایدار اکنون را به چالش میکشد، از جایی که نشان میدهد وضع موجود به اندازه ی آینده ی نامده، خیالی و بی بنیاد است