آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

اندر سر و کارمان با زبان

فلسفه به ما می آموزد که توان حکم یا تصدیق عبارات، تنها ابزاری جهت تاثیر گذاشتن یا تبادل پیام میان انسان ها نیست. ما با احکام خود پیرامون موجودات، کاری فراتر از اظهار نظر یا تایید و رد دیگران میکنیم و آن، التفات به جانب آشکارگی و حقیقت آنها و دست یازی به شناخت است، شناختی که میتواند البته سطحی و یا بی ربط یا ناموجه و حتا غلط نیز باشد. خوب است در سر و کار داشتن مان با زبان و صدور گزاره هامان، اندکی نیز به این وجه و کارکرد آن توجه کنیم و اراده به اظهار نظر یا پذیرفتن و وازدن و ... نسبت به امور و اشخاص و موضوعات را، یگانه اصل حاکم بر سخن نگیریم.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد