آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

و تو چه دانی که دوست چه ها که نتواند بود؟

بسیار خب... بگذار در آغاز کلام بگویم که من از کودکی تا کنون، از همه ی نعمت های جهان، دلداده ی یک چیزم. دیگران هوس های گوناگون دارند، بعضی هوس داشتن اسب ها و سگ های جور واجور دارند و بعضی دیگر هوس اندوختن زر و سیم و عده ای هوس کسب شهرت. اما من یک هوس دارم و آن داشتن دوست است، یک دوست خوب را به همه ی نعمت های جهان نمی فروشم. آری، قسم به سگ، خدای مصریان، که یک دوست خوب را با همه ی خزائن داریوش و با خود او نیز معاوضه نمی کنم...



- سقراط به نقل از افلاطون، گفت و گوی لوسیس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد