-
تاریخ مفاهیم به مثابه شرط امکان فهم تاریخ و مفهوم
پنجشنبه 21 اسفندماه سال 1393 14:28
هر پژوهش فلسفی جدی و استخوان دار، بر دو پایه استوار میشود؛ یکی دقت مفهومی و دیگری ژرفای تاریخی. از جمله مواردی که دسته بندی بی معنای تحلیلی-قاره ای نمی تواند توضیح دهد، همین وابستگی هر فلسفه به این دو ست. اما باید مراقب بود! این سخن به معنای پیشنهاد در هم آمیختن شیوه ی تحلیلی و قاره ای نیست -چنانکه برخی در هر دو سنت...
-
آنچه پدیدارشناسی از رادیکالیزم به ما می آموزد
سهشنبه 19 اسفندماه سال 1393 01:16
این که در سرآغاز پدیدارشناسی، به نزد هوسرل شاهدیم، به جای تاکید بر اشیا (به عنوان موجودات طبیعی) و یا کثرت داده های صرف (به عنوان انطباعات پدیداری)؛ به عرصه ی آگاهی میپردازیم و تحت لوای شعار «بازگشت به خود شی» در عمل «به من استعلایی باز میگردیم»، یک نکته ی بسیار بنیادین را برای ما آشکار میکند: هر پدیدارشناسی ممکنی، هر...
-
وقتی همه ناتمامیم...
یکشنبه 17 اسفندماه سال 1393 00:13
دشوار ترین انتظار، نه آن انتظاری ست که برای دیگری میکشیم، بل آن لحظاتی ست که چشم به راه تحقق و رسیدن خودمان هستیم. برای آدمی چه فرقی دارد که معنای تمام اشیا و افراد دیگر تمام باشد یا نباشد، وقتی از ناتمامی معنای خود به غایت در رنج است؟ شاید ما همانیم که محکومیم به انتظار، به انتظار برای تمامت یافتن معنای خود؛ چه که،...
-
خرده تاملی در لوازم بنیادین گفت و گو
جمعه 15 اسفندماه سال 1393 11:44
یک گفت و گوی جدی فلسفی، گفت و گوی دو انسان مثالی و خارج از منافع و مواضع شخصی و تاریخی نیست. این چشمداشت که من با تو وارد دیالوگ فلسفی-فکری نمی شوم، مگر اینکه فلان مواضع و منافع شخصی ات را رها کنی، انتظاری به غایت بی معنا و غیرفلسفی ست، چه که موجود ورای تاریخ، تنها یک موجود الهی ست و الهه گان نیز به تعبیر افلاطون، به...
-
تذکاری هرمنویتیکی در فتاد مواجهه با فکر متفکرین
یکشنبه 10 اسفندماه سال 1393 00:46
از بی مبالاتی هایی که دانشجویان فلسفه من جمله صاحب این قلم مرتکب آن میشوند، خلط مقام تاملات شخصی خود با مقام فکر متفکران و فیلسوفان است. بدان معنا که وقتی دست به تامل و غور فلسفی پیرامون فکر یک متفکر میزنیم، و احیانا در مواقفی خود و متفکر را همسخن و هم رای می یابیم، این یافت را دال بر یافت فکر متفکر میگیریم. به مثل،...
-
فلسفه و بحران
جمعه 8 اسفندماه سال 1393 20:09
فلسفه در یک بحران فرو افتاده، اما به دید من این بحران در ذات فلسفه نیست، بلکه بحران نوع خاصی از فیلسوفان است... فلسفه یاری خود را در شعر، هنر، و امثال آن خواهد یافت؛ در [برقرار کردن] رابطه ای نزدیک تر با آنها. فلسفه از نو زاده خواهد شد و متافیزیک گذشته ی خود را باز تفسیر خواهد کرد، متافیزیکی که [در اصل] نگذشته Maurice...
-
جنبش پدیدارشناسی و انقلاب در مبادی
پنجشنبه 7 اسفندماه سال 1393 15:30
پدیدارشناسی را نباید تنها یک جنبش معرفتی به شمار آورد. نباید فراموش کرد که هوسرل بزرگ هنگام تاسیس این بنای سترگ، مقصودش اعاده حیثیت از فلسفه بود، چنانکه ناتورالیسم و پوزیتیویسم علمی، دیگر مجال نیابند با تقلیل هایی مانند روان شناسی انگاری و فیزیکالیسم، هر گونه تفکر دیگر را از ساحت حقیقت برکنار بدانند. کوشش هوسرل در...
-
عرصه ی عمومی، از حرف تا عمل
یکشنبه 3 اسفندماه سال 1393 23:20
از مقدمات مقوم عرصه ی عمومی، یکی احترام و به رسمیت شناختن دیگری ست. اما این احترام به معنای تصدیق انتزاعی و پیشاپیش پذیرفتن مواضع دیگری نیست. بلکه این احترام به معنای بازشناختن دیگری، به منزله ی هم آورد و رقیب شایسته ی مبارزه، جهت جستن راهی بین الاذهانی و مشترک به حقیقت است. آنکه پیشاپیش خود را بی رقیب و تفکرش را منزه...
-
فلسفه ی محقق و فیلسوفان
پنجشنبه 30 بهمنماه سال 1393 14:29
فهم فلسفه ی یک فیلسوف تنها هنگامی ممکن میشود، که اندیشه های او را به شرط لا، پیش چشم آوریم و نه لابشرط. توضیح آنکه، اندیشه های فلسفی فیلسوفان، هیچ تعهدی ندارند تا به پرسمان (problématique) پیش روی ما پاسخ یا واکنشی نشان دهند. بی شک فلسفه به جهت موضوع خود، که کلی ترین امور است، در هر شانی از شئون از زیسته ی ما مناسبت...
-
شکیبایی و رادیکالیسم فلسفی
جمعه 24 بهمنماه سال 1393 19:22
سقراط آموزگار پرسش از مسلمات ناپرسیده و نا اندشیده بود. اما آنچه در روش او خلاف آمد عادت بود، شکیبایی و حرکت کند او در تفکر بود، چیزی که با رادیکالیسم فلسفی او بس ناسازگار می نمود. او در حرکت به سوی ریشه ها، بسیار محتاط و آرام قدم بر میداشت و هر آینه از این که نتیجه ی نهایی را ارائه کند، سخت ابا داشت. این مساله به...
-
نشانه هایی هستیم، بی معنا...
پنجشنبه 23 بهمنماه سال 1393 20:04
آموختن زبان دوم و سوم، دست کم این سود را دارد که حالی آدمی میکند که حتا برای تکلمش هم، ناتوان تر از آن است که ساده ترین خواسته هایش رابیان کند. به راستی کدام تضمین ما را مطمئن ساخته آنچه را اظهار میکنیم به تمامی میفهمیم؟ اگر یک زبان آموز هماره با تردید حتا در تلفظ عبارات، نمیداند عبارتی که گفته دقیقا افاده ی معنای...
-
به رغم همه ی اینها...
یکشنبه 19 بهمنماه سال 1393 22:31
از تاریخ متافیزیک و در اوج آن، فلسفه های پدیدارشناسی، آموختم که تفکر هماره از خلال عبارات و کلمات بی سر و صدا رخ میدهد. در آنجا که تمام واژگان و عبارات پر طمطراق مطنطن، مفصل بندی میشوند و این مفصل بندی نیز، عموما بر عهده ی ساده ترین و غیر مفهومی ترین کلمات است، کلماتی چون در، و، یا، از، از خلال و .... . بار تقویم...
-
فلسفه را چگونه بفهمیم
جمعه 17 بهمنماه سال 1393 15:24
فلسفه کوششی برای علم به عالَم و موجودات است، اما برای این امر، هماره به میانجی مفهوم، به شناخت امور می پردازد. بسا که علم و یا عرفان و یا هنر نیز سودای شناخت داشته باشند، اما شناخت آنها بر مفهوم بماهو، استوار نشده. همچنین چه بسا علم و هنر نیز از مفاهیم و بلکه مفاهیم پیچیده استفاده کنند، اما مبنا و اتکای هیچ کدام از...
-
اندر طریقت نقد
دوشنبه 13 بهمنماه سال 1393 22:39
نقد در حیطه ی تفکر و فلسفه، تعارف بردار نیست. نقدی که رعایت مصلحتی جز از نفس انتقاد را منظور نظر بدارد، نقد نیست، نسیه است! نقدْ ادبیات ویژه ی خود را دارد، زبانی که پیشاپیش تعلق به عرصه ی عمومی دارد و شفاف و البته چون و چرا پذیر است. منتقد خطاب به خرد همه گان مینویسد و آنها را به قضاوت می طلبد، چنانکه به واسطه ی نقدش...
-
نوشتن و تمرین تفکر
جمعه 10 بهمنماه سال 1393 16:50
یکی از راه های توهم زدایی در تفکر فلسفی، نوشتن است. کافی ست تمام آنچه هنگام تامل یا گفت و گو به ذهنمان میرسد، با دقت و تماما مکتوب کنیم. نخستین فایده ی آن این است که قدمی از باصطلاح اکتشافات خود دور تر میشویم و هیات آن را منظری دیگر نظاره میکنیم. در چنین وضعی، سخت میتوان باور کرد که به آنچه فراروی مان است، تماما باور...
-
ملاحظاتی پیرامون کولاژ نویسی
دوشنبه 6 بهمنماه سال 1393 19:36
شعبده بازی با متون و مفاهیم فیلسوفان، به خودی خود کار اشتباهی نیست. بسا که بتوان با در آوردن قطعه ای از متنی کلاسیک و فلسفی و چسباندن آن به قطعه متن دیگر یا مثلا شعر یا حتا تکه خبری از سایت خبری، دست به آفرینشی بدیع زد و کارکرد -function- تازه ای بیرون کشید. هیچ الزامی وجود ندارد که فقط هنگام تفسیر عالم مدرن به سراغ...
-
موسیقی و پدیدارشناسی
شنبه 4 بهمنماه سال 1393 17:38
تجربه ی نواختن ساز، صرفا مهارتی از سنخ دیگر امور نیست. نوازنده، هنگام نواختن، ساز را به منزله ی اندامی تازه از برای خویش می یابد. ساز، ابزاری برای نوازنده نیست، بلکه بسط وجود بدن مند اوست، چه، نوازنده در حین نواختن دنیای واژگان را رها میکند و محملی دیگر از برای معنای وجود خویش فرآهم میکند. او به سنخ دیگری از حیوان بدل...
-
تفکر و سپاس متفکر را داشتن
چهارشنبه 1 بهمنماه سال 1393 01:21
هماره نسبتی میان تفکر و سپاس متفکر را داشتن هست. این نسبت نه ریشه در مرید و مراد پروری دارد و نه تناسبی با ارادت شخصی داشتن نسبت به فردی. متفکر، از آن جهت که به تفکر اشتغال دارد، نه یک شخص، که ظهور روح تاریخی یک قوم است. بی شک او همچنان فردی حقیقی و دارای اوصاف و خلق و خوی شخصی و امور خصوصی ست، اما در او به سبب تفکر،...
-
مُقام تفکر و مُقام فرهیختگی
یکشنبه 28 دیماه سال 1393 23:54
تفکر به نحو عام، و فلسفه به طور خاص، نسبتی با فرهیخته گی ندارد. فرهیخته، اعم از آن که فاضل نُما باشد یا به راستی صاحب فضل، متفکر نیست. آنکه فرهیخته خطاب میشود، از آن رو چنین خوانده می شود که، در او فضیلت به وجود آمده یا چنین می نماید که دارای آن است. فضیلت، اما عبارت از ملکه ی راسخه ای ست که گفتار و کردار و احوال فرد...
-
آشفته تاملاتی پیرامون ترجمه و اکنون ما
شنبه 27 دیماه سال 1393 03:08
بحث پیرامون ترجمه ی متون فلسفی، بحثی دراز دامن - و بسا تمام نشدنی- است. آگاهی تاریخی ما، دیری ست که خود را درگیر چنین مباحثی یافته است: نقد ترجمه های دشوارخوان و بعضا بی معنا، واژه گزینی و واژه سازی از برای عبارات کلیدی، لزوم احاطه داشتن به زبان مبدا، لزوم یا عدم لزوم ترجمه از متن اصلی، ظرفیت های زبانی زبان فارسی برای...
-
ممکن است یا مطلوب؟
پنجشنبه 11 دیماه سال 1393 00:06
آنچه که فلسفه ی کلاسیک می تواند به فلسفه مدرن بیاموزد، ضرورت پرسش از مطلوبیت امور است. فلسفه ی جدید، به ویژه از پس کانت، دغدغه ی خود را بیش از پیش معطوف به پرسش از امکان امور ساخته؛ حال اینکه در فلسفه ی کلاسیک، خاصه در سرآغاز آن، پرسش از مطلوبیت امور نیز هم هنگام مطرح میشد، گو اینکه خیر به مثابه مثال المثل در فلسفه ی...
-
نمیدانم چه میخواهم بگویم، زبانم در دهان باز بسته ست
دوشنبه 8 دیماه سال 1393 01:52
۱) آنچه حیرت انگیز است صرفا این نیست که آدمی با زبان و در زبان، با جهان مواجه میشود. حیرت انگیزتر آن است که همین آدمی، بی زبان و زبان بسته به دنیا پا میگذارد و حتا هنگامی هم که زبان را آموخت نیز، مدام آن را از یاد میبرد و باید بکوشد آن را باز به یاد آورد، از همین روست که گاهی در سخن گفتن و یا نوشتن احساس ضعف میکنیم و...
-
سیاست حقیقت
شنبه 6 دیماه سال 1393 22:33
افلاطون با توجه به سبک تئاتری و پرفورماتیو نوشته های خود، نکته ای بنیادین را به ما می آموزاند: حقیقت تنها در محتوای یک گزاره آشکار نمیشود، بلکه هماره بخشی از حقیقت در لحن، گوینده و موقعیتی که گوینده از آنجا سخنش را بیان میکند، آشکار میشود. پیام اخیر میرحسین، محتوای تازه ای نداشت، غیر قابل انتظار نبود و کمتر از تمام...
-
باشگاه نابغه ها!
جمعه 5 دیماه سال 1393 01:22
از جمله صفاتی که دانشجویان فلسفه - و از جمله نگارنده- در بذل و بخشش آن به فیلسوفان، افراط فراوان در کار میکنند، صفت «نبوغ» است. مساله بر سر این نیست که فیلسوفان نابغه بودند یا نه، بل مساله بر سر تعریف سوبژکتیو از یک سو و معیار سوبژکتیو سنجش نبوغ از سوی دیگر است! ما نابغه را همچون کسی می فهمیم که «قدرت ذهنی بدیع» دارد...
-
زمستان و منِ آواره
چهارشنبه 3 دیماه سال 1393 22:02
...زمستان به یادم میاره که آواره تر از این حرف هاییم که به خود گمان بریم خانه ایی توانیم جست... یادِ منِ آواره میاره که اگر زنده ام، صدقه سری هیچ سر پناهی نیست، مگر خود زمستان که مجال داده هنوز باشم... چنین است زمستان...
-
برای هنگامه ای که وقت ماست...
یکشنبه 30 آذرماه سال 1393 22:20
و چنین خرامان می آید آن فصل که با نقره فامش قصه ها دارم...
-
آزادی، دیگری، نوشتن
شنبه 29 آذرماه سال 1393 03:04
(برای میلاد پشتیوان) ۱) به عنوان موجودی متناهی تنها آن زمانی آزاد توانم بود که به مرزهای تناهی خویش واقف باشم. بنابراین هر گاه احساس آزادی به مثابه رهایی از هر قیدی را در خود تجربه میکنم، عمیقا نگران میشوم، چون وجود متناهی من، به صرافت طبع میداند که هیچ حال بی قیدی برای او ممکن نیست. همین نگرانی ضمنی در پس پشت هر...
-
وجود و «مجال بودنْ دادن»
پنجشنبه 27 آذرماه سال 1393 18:31
درباره ی [فهم] چگونگی و چیستی «مجال بودنْ دادن به موجودی » یک نظر این است که به سادگی، با بی تفاوتی نسبت به موجودات، [این فهم] به چنگ می آید، [همچنین] با انجام ندادن هیچ کاری بر آنها و با کسر نکردن هیچ چیز از آنها. اما برعکس، «مجال بودنْ دادن»، بیشترین درایستادگی (inabiding) در حقیقتِ جریان یافتن وجود را، در بر دارد....
-
چرا باید از عشق به حقیقت ترسید؟
چهارشنبه 26 آذرماه سال 1393 00:25
هر گاه در جمعی و یا حتا خلوت تنهایی خود، در خود احساس عشق به حقیقت میکنم، نسبت به خود و محیط و شرایط پیرامونم دچار شک میشوم! به راستی پای چه فریبی در میان بوده که، من به خود گمان برده بودم میدانم حقیقت چیست تا بتوانم آن را پیشاپیش دوست بدارم؟ نمیتوان حقیقت را پیشاپیش دوست داشت و یا از آن متنفر بود. تنها میتوان «دچار»...
-
شگفتی به مثابه بی امیدی
یکشنبه 23 آذرماه سال 1393 18:10
فلسفه آنجایی حادث میشود که هرگونه نسبت آدمی با امید گسسته شود. کسی که از امکان فهم امور، نا«امید» باشد به همان میزان از راه جستن به رخداد فلسفه ناتوان می ماند که اگر به دانسته ها و عقاید و فهم خود، «امید»وار باشد. لحظه ی گسستن هر نسبتی با امید، چه این نسبت وضع (امیدواری) باشد، چه رفع (ناامیدی)؛ لحظه ی وقوع شگفتی ست....