آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

سیاست: تاریخ یا اخلاق؛ مساله این است!

[در واکنش به توییت علی علیزاده که جمهوری اسلامی را دچار همان سرنوشت «هزار فامیل شدن» پهلوی می داند و دلیل آن را تاریخ هزاران ساله (کذا فی الاصل!) مناسبات قبیله‌ای عشیره‌ای ما می‌داند]


یک نکته هست که علیز بهش دقت نمی کنه و باعث میشه که روایت او به روایتی اخلاقی مبدل بشه، و اون خود تاریخ و فرآیند تاریخیه. کسی مثل علیز و همفکرهاش به رغم رتوریک تند سیاسی، سیاست را در حیطه ی اخلاقیات دنبال میکنند و تصور میکنند چه پهلوی و چه جمهوری اسلامی به سبب آدم های بدش به بن بست میرسند. ظاهرا در توییتش به تاریخ -اون هم از نوع چندهزار ساله!- ارجاع میده اما با این کلی گویی در واقع هیچ چیز راجع به تاریخ نگفته مگر اینکه کانون نفرت مردم رو به تاریخ خودشون برگردونه، انگار که تاریخ ما سراسر مناسبات قبیله و عشیره ای بوده و امروز هم جبرا باید بازتولید(!) همون مناسبات رو بکنه!

سیاست همیشه روی دوش تاریخ وارد واقعیت میشه. سیاست منهای تاریخ فقط یک ایدئالیسم اخلاقی بی حاصله که به درد روضه خوانی و مخالف خوانی میخوره. سیاست رهایی بخش راستین با خوانش انتقادی تاریخ شکل میگیره، خوانشی مبنی بر یافتن نقاط رهایی بخش و نقاط انحطاط. چپ گرایی منحط اروپایی خیلی وقته که بند نافش رو از تاریخ بریده و برای همین به درد همین غم ناله های انفعالی و کین توزانه می خوره

من اگر از سیدجواد -البته به نحو مشروط- دفاع میکنم دلیلش همین نگاه تاریخی و انتقادیه. سیدجواد اگر به تاریخ ایران رجوع میکنه، به خلاف خوانش پان ایرانی پان شیعی قوچانی، در کنارش هم نظریه ی انحطاط و زوال رو پیش میکشه

جالبه که سیدجواد در کتاب تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، در مقاله آخر که به دوره تاریخی صفویه میرسه، دقیقا به خلاف خوانش امثال قوچانی، نظریه ی دولت ملی بودن صفویه رو زیر سوال می بره...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد