آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

تفاوت «اندیشه ی ایرانشهری» با «ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی» در چیست؟

...  حالا سید یک نکته بگم که پیوند دورادوری هم با محتوای این فرسته داره. این که من دال مرکزی اندیشه سیاسیم رو «ایران» یا «ایرانشهر» تعریف میکنم به معنای ایدئولوژی ناسیونالیسم ایرانی- با قرائت های متکثری که ازش شده- نیست. این دست رهیافت های ایدئولوژیک محل نزاع رو صرفا در زمین «ارزش» ها صورت بندی میکنند. برای همین هم دست آخر به کشاکش های جدی با اسلام و حتا غرب و اقوام و... میرسند. اما دفاع من از ایرانشهر یا ایران تنها ناظر بر حیثیت ارزشی نیست. هیچ ترجح مطلق ارزشی و اخلاقی نمیشه برای دال و مدلول ایران برشمرد. مساله ی ایران و ایرانشهر برای کسانی که اون رو به عنوان یک «اندیشه» سیاسی دنبال میکنند، مساله ی جمع میان ارزش و سودمندی است. ایران به حیث موجودیت سیاسی یک خیر عمومی محقق برای جملگی ایرانیانه. بنابراین وقتی از یک ارزش ایرانشهری بحث میکنیم فقط یک ارزش انتزاعی اخلاقی سیاسی یا متافیزیکی مدنظر نیست. ارزش ایرانشهری به ضرورت متناسب با خیر عمومی شهروندان ایرانه و برای همین بستری انضمامی و بنیادین برای هر نظام ارزشی و متافیزیکی دیگه از جمله اسلامیسم شیعی انقلابیه.