آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....
درباره من
من خود این مبارزه ام، و نه یکی از دو حد درگیر در تعارض، من هر دو مبارز و مبارزه با همام، آب و آتشم که با هم در تماساند، و تماس و وحدت آن چیزی هستم که مطلقا از خود میگریزد...
-هگل، پدیدارشناسی روح
ادامه...
با سلام مکتوبتان را خواندم. البته"بمثابه"های زیادی از فلسفه شده است که همه درست است باید ببینیم نیاز امروز جامعه ما به کدامیک از "بمثابه"ها منضم میشود.
جامعه؟! مگر میخواهیم نان و گوشت و مرغ تولید کنیم که به نیاز جامعه بنگریم؟!
می تونه انجام بده چیزی که قصدش را داشته نیتش را داشته یا ارزو و خواهش بوده. اما نمی تونه ارزو کنه چیزی که ارزو هست؟
جمله دوم را نفهمیدم.و نتونستم ترجمه صحیحی ازش داشته باشم
«انسان، یارای انجام آنچه میخواهد دارد، لیک توان خواست "آنچه میخواهد" در او نیست» جمله را باید با نگاهی به اندیشهی شوپنهاور و آیینهای شرقی فهمید. ما خواستههایی داریم که برخاسته از خواستههامان نیست....
سلام پست قبلی و کامنت ها و جوابهایش را دو بار خواندم و لذت بردم. خیلی مفید بود.
شوپنهاوئر از خواست (اراده؟) صحبت می کرد و جالب است در سالهای اخیر بودریار مساله ی خرده سیاست های میل Micropolitics of desire را مطرح می کند. به نگرم حرف بودریار را هم بایستی جدی گرفت.
شما لطف دارید، اگر هم چیز خواندنی بود، مایهی گفت-و-گو با دوستان بوده.
مساله شوپنهاور البته مایهای جدی از کانت از سویی و آیینهای شرقی از دیگر سو، داشت. باری؛ اگر او را ژرف بخوانیم، میتوان به مسایل جدی رسید. فراموش نکنیم، تاثر ویتگنشتاین و فروید و نیچه را از او. اشارت جالبی داشتید، شوپنهاور و اندیشههایش پیوند عمیقی با مباحث پستمدرنها دارد....
سلام. به نظرم شوپنهاور دیگر موضوعیتی ندارد. در این موضوع خواست انسان را متمایز از خواستش مطرح می کند در حالی که اگر به نظریات متفکرین بعدی از مارکس تا فروید مراجعه کنید این تمایز انکار می شود. یعنی انسان بیرون از آن چه می خواهد نیست. اگر به هیدگر توجه کنید می گوید انسان به یک زمینه یا افق پرتاب شده است و خواسته هایش بیرون از این افق نیست(تایید نظر شوپنهاور) در عین حال خودش هم متمایز از این افق نیست. یعنی انتخابی که از مجموعه امکانات پیش رویش می کند چیستی او را هم تعیین می کند. به عبارت دیگر انسانیت انسان در آینده وبا مرگ محقق می شود . مطالعه آراء متقدیم بسیار عالی است اما با شرار نگاه نو. درست کاری که دلوز با افلاطون می کند یا هیدگر با پارمنید. پیروز باشید.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
با سلام
مکتوبتان را خواندم.
البته"بمثابه"های زیادی از فلسفه شده است که همه درست است باید ببینیم نیاز امروز جامعه ما به کدامیک از "بمثابه"ها منضم میشود.
جامعه؟! مگر میخواهیم نان و گوشت و مرغ تولید کنیم که به نیاز جامعه بنگریم؟!
می تونه انجام بده چیزی که قصدش را داشته نیتش را داشته یا ارزو و خواهش بوده.
اما نمی تونه ارزو کنه چیزی که ارزو هست؟
جمله دوم را نفهمیدم.و نتونستم ترجمه صحیحی ازش داشته باشم
«انسان، یارای انجام آنچه میخواهد دارد، لیک توان خواست "آنچه میخواهد" در او نیست»
جمله را باید با نگاهی به اندیشهی شوپنهاور و آیینهای شرقی فهمید. ما خواستههایی داریم که برخاسته از خواستههامان نیست....
سلام
پست قبلی و کامنت ها و جوابهایش را دو بار خواندم و لذت بردم. خیلی مفید بود.
شوپنهاوئر از خواست (اراده؟) صحبت می کرد و جالب است در سالهای اخیر بودریار مساله ی خرده سیاست های میل
Micropolitics of desire
را مطرح می کند. به نگرم حرف بودریار را هم بایستی جدی گرفت.
شما لطف دارید، اگر هم چیز خواندنی بود، مایهی گفت-و-گو با دوستان بوده.
مساله شوپنهاور البته مایهای جدی از کانت از سویی و آیینهای شرقی از دیگر سو، داشت. باری؛ اگر او را ژرف بخوانیم، میتوان به مسایل جدی رسید. فراموش نکنیم، تاثر ویتگنشتاین و فروید و نیچه را از او.
اشارت جالبی داشتید، شوپنهاور و اندیشههایش پیوند عمیقی با مباحث پستمدرنها دارد....
سلام. به نظرم شوپنهاور دیگر موضوعیتی ندارد. در این موضوع خواست انسان را متمایز از خواستش مطرح می کند در حالی که اگر به نظریات متفکرین بعدی از مارکس تا فروید مراجعه کنید این تمایز انکار می شود. یعنی انسان بیرون از آن چه می خواهد نیست. اگر به هیدگر توجه کنید می گوید انسان به یک زمینه یا افق پرتاب شده است و خواسته هایش بیرون از این افق نیست(تایید نظر شوپنهاور) در عین حال خودش هم متمایز از این افق نیست. یعنی انتخابی که از مجموعه امکانات پیش رویش می کند چیستی او را هم تعیین می کند. به عبارت دیگر انسانیت انسان در آینده وبا مرگ محقق می شود . مطالعه آراء متقدیم بسیار عالی است اما با شرار نگاه نو. درست کاری که دلوز با افلاطون می کند یا هیدگر با پارمنید. پیروز باشید.