ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
عید 90 هم آمد و رفت. همه چیزش به سان گذشته بود، رونوشتی برابر اصل از لحظههای پیشین. قصه چنان تکراری شده که حتا کسی چشم-به-راه تغییری نیست.
از کودکی میپنداشتم که سال نو، رخدادی نوست و همه چیزش دیگر از سال پیش است، اما روزگار مرا آموخت که قصه، قصهی تکرار است و تکرار. حتا بهارش هم تکراری، عیدش هم تکراری و آدمهایش نیز....
تکراری که از فرظ تکراری بودنش دیگر ملالآور هم نیست.... تکراری که ناگزیر است، تکراری که خودِ زندگی است، تکراری که داستان بازگشتی جاوادانه است، تکراری که رسم زیستن جز آریگفتن بدان نیست.
حالا دیگر چشم دگرگونگی از سال نو ندارم، او نیز ادای دگرگونگی برایم در-نمیآورد. هر دو دست هم را نیک خواندیم و به هم عادت کردیم، آموختیم که کاری به کار هم نداشته باشیم، نه من روزگار را دیگرگونه خواهم و نه روزگار مرا جز من.
سالی که گذشت، کم درد نبود، بیافسوس نبود؛ اما گذشت. سالی که گذشت و دوستی نازنین را با خود برد، خوشا به حال پارسال که چه همدم نیکی را با خود به ابدیت برد. خدا میداند که کدامین سال مرا با خود به ابدیت خواهد برد، کسی چه میداند شاید امسال و شاید سالی دیگر که بدا به حال آن سال، که چه ناخوشاحوالی را تا ابدیت باید تاب آورد.
نوروز و بهار، با تمام تکراری بودناش اما هنوز بهار است و سبز. عید همان عید است و این یعنی عید هنوز عید است. پس تکرار را آنچنان هم نباید «بد» پنداشت، که هنوز هم نیکو لحظهای هست از برای تکرار....
شاید فقط سکوت رفع تشنگی بیاره.. معنای تکراری کلمات شورند.. بگن سال نو شده یا نشده چه فرقی میکنه.. تمام طبیعت سبز بشه یا نشه چه فرقی میکنه.. وقتی آدمی با دیدن یک گل چهار پر توی سرمای زمستون بهارو در خودش میتونه حس کنه
رفیق دلم برات تنگ شده بود
سلام
کاش حادثه ای رخ دهد ، که زمین و زمان زیر و رو شود ...
سه حرفی معروف می تواند آن حادثه باشد ؟ کاش بتواند...
او تولد یافت طنازی کند
با الفبای جنون بازی کند
او تولد یافت گردد نور عین
تا شود سرمست از جام حسین
او تولد یافت تا زینب شود
در سخن علامه مکتب شود
آری آری زینب آمد بر جهان
تا شود همگام عاشورائیان
در حوادث یار می خواهد حسین
محرم اسرار می خواهد حسین
میلادش مبارک
یاعلی
سلام علیکم.
کامنتی تهیه کردم بنویسم برایت. اما متن کامنت را گذاشتم وبلاگم: «دگرگون، بهترگون، بدترگون».
***
راستی. پارسال بیست سالت بود. امسال هم بیست سالته؟
:)
با سلام
سراب بهترین مصداق برای رسیدن به حقیقت است.
باید قدر نماد ها را دانست.
سلام بر شما
مدتی است که از نظر من کیفیت مطالب این پایگاه کاسته شده و من هم متوجه شده ام که احتمالا دچار انقلاب روحی و افسردگی شده اید. امید وارم با بهار انقلاب دیگری در شما رخ دهد و کیفیت تراوشات ذهنی شما ارتقا یابد. هرکدام از ما نا کامی هایی داشته ایم اما حیات تراژیک ما مقتضی گذار است. حتی ادیپ با چشم کور پیش می رود و با دشواری ها می ستیزد. پیروز باشید.
سلام
از بهار سبزی طبیعتش را دوست دارم
در کنار طبیعت وحشی بودن آرام بخش ترین داروی روح است
تا آن که زمان رفتن فرا برسد...رفتن ؟ رفتن به کجا ؟ نیست شدن ...