آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

هنوزم سرابی هست، که وقتی برسی آب باشه...

عید 90 هم آمد و رفت. همه چیزش به سان گذشته بود، رونوشتی برابر اصل از لحظه‌های پیشین. قصه چنان تکراری شده که حتا کسی چشم-به-راه تغییری نیست.

از کودکی می‌پنداشتم که سال نو، رخ‌دادی نوست و همه چیزش دیگر از سال پیش است، اما روزگار مرا آموخت که قصه، قصه‌ی تکرار است و تکرار. حتا بهارش هم تکراری، عیدش هم تکراری و آدم‌هایش نیز....

تکراری که از فرظ تکراری بودنش دیگر ملال‌آور هم نیست.... تکراری که ناگزیر است، تکراری که خودِ زندگی است، تکراری که داستان بازگشتی جاوادانه است، تکراری که رسم زیستن جز آری‌گفتن بدان نیست.

حالا دیگر چشم دگرگونگی از سال نو ندارم، او نیز ادای دگرگونگی برایم در‌-نمی‌آورد. هر دو دست هم را نیک خواندیم و به هم عادت کردیم، آموختیم که کاری به کار هم نداشته باشیم، نه من روزگار را دیگرگونه خواهم و نه روزگار مرا جز من.

سالی که گذشت، کم درد نبود، بی‌افسوس نبود؛ اما گذشت. سالی که گذشت و دوستی نازنین را با خود برد، خوشا به حال پارسال که چه هم‌دم نیکی را با خود به ابدیت برد. خدا می‌داند که کدامین سال مرا با خود به ابدیت خواهد برد، کسی چه می‌داند شاید امسال و شاید سالی دیگر که بدا به حال آن سال، که چه ناخوش‌احوالی را تا ابدیت باید تاب آورد.

نوروز و بهار، با تمام تکراری بودن‌اش اما هنوز بهار است و سبز. عید همان عید است و این یعنی عید هنوز عید است. پس تکرار را آن‌چنان هم نباید «بد» پنداشت، که هنوز هم نیکو لحظه‌ای هست از برای تکرار....


نظرات 9 + ارسال نظر
الف جمعه 12 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:20 ب.ظ http://callmyname.blogsky.com

شاید فقط سکوت رفع تشنگی بیاره.. معنای تکراری کلمات شورند.. بگن سال نو شده یا نشده چه فرقی میکنه.. تمام طبیعت سبز بشه یا نشه چه فرقی میکنه.. وقتی آدمی با دیدن یک گل چهار پر توی سرمای زمستون بهارو در خودش میتونه حس کنه

کلاغ شورشی۳ یکشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:31 ب.ظ http://www.kalagheshoureshi3.blogfa.com

رفیق دلم برات تنگ شده بود

ققنوس خیس چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 ق.ظ

سلام
کاش حادثه ای رخ دهد ، که زمین و زمان زیر و رو شود ...
سه حرفی معروف می تواند آن حادثه باشد ؟ کاش بتواند...

یه قاچ انار شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ http://www.1ghachanar.persianblog.ir

او تولد یافت طنازی کند
با الفبای جنون بازی کند
او تولد یافت گردد نور عین
تا شود سرمست از جام حسین
او تولد یافت تا زینب شود
در سخن علامه مکتب شود
آری آری زینب آمد بر جهان
تا شود همگام عاشورائیان
در حوادث یار می خواهد حسین
محرم اسرار می خواهد حسین
میلادش مبارک
یاعلی

سیدعباس سیدمحمدی یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ق.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
کامنتی تهیه کردم بنویسم برایت. اما متن کامنت را گذاشتم وبلاگم: «دگرگون، بهترگون، بدترگون».
***
راستی. پارسال بیست سالت بود. امسال هم بیست سالته؟

اشکان یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://tashkan.blogsky.com/

:)

مهدی نادری نژاد یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 02:40 ب.ظ http://www.mehre8000.org

با سلام
سراب بهترین مصداق برای رسیدن به حقیقت است.
باید قدر نماد ها را دانست.

محمد شعله سعدی دوشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ب.ظ

سلام بر شما
مدتی است که از نظر من کیفیت مطالب این پایگاه کاسته شده و من هم متوجه شده ام که احتمالا دچار انقلاب روحی و افسردگی شده اید. امید وارم با بهار انقلاب دیگری در شما رخ دهد و کیفیت تراوشات ذهنی شما ارتقا یابد. هرکدام از ما نا کامی هایی داشته ایم اما حیات تراژیک ما مقتضی گذار است. حتی ادیپ با چشم کور پیش می رود و با دشواری ها می ستیزد. پیروز باشید.

فرزانه پنج‌شنبه 25 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:59 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
از بهار سبزی طبیعتش را دوست دارم
در کنار طبیعت وحشی بودن آرام بخش ترین داروی روح است

تا آن که زمان رفتن فرا برسد...رفتن ؟ رفتن به کجا ؟ نیست شدن ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد