آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

دلیل زیستن در این دنیا چیست؟

دلیل زیستن در این دنیا چیست؟
چون آسمان آبی ست؟!
یا آن که زمین خاکی ست؟!
و یا چون عشق در رگ عاشق جاری ست؟
و یا این که هستی را خداوندگار زیبایی ست؟
نه! هیچ کدام دلیل بودن نیست
هیچ بهانه‌ای برای ماندن نیست
اما تو بمان
که بودن ات، خود تنها دلیل زندگانی ست

نظرات 13 + ارسال نظر
فرزانه چهارشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 06:41 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

زیبایی کلام گاهی انسان را به اوج می برد ...این قطعه یکی از همان اوج ها بود
بودن دلیل زندگانی

گاه اوج ها خود به سراغ آدمی می آیند، سرودن این قطعه نیز برایم چنین بود. هر چه که باشد هیچ قطعه ای اگر قطعه باشد، از برای سراینده اش نیست...

مهدی نادری نژاد شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:04 ق.ظ http://www.mehre8000.org

با سلام
البته هر کسی فلسفه ای برای زیستن وماندن دارد.
ولی فکر میکنم از نگاهم منطق سعدی بسیار زیباست:
گفته بودم چوبیایی غم دل با توبگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

شوریده سر دوشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:36 ق.ظ http://shooridehsar.blogfa.com

درود.ازنوشته تان حظی بردم.چه خوب که شماهنوزهم دلیلی برای ادامه زندگی داریدولی من...

اشکان سه‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ http://www.tashkan.blogsky.com/

:)))

سیدعباس سیدمحمدی جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:53 ب.ظ http://seyyedmohammadi.blogsky.com/

سلام علیکم.
من در یک متن عیناً چنین دیدم:
«دریدا لغت «مهمان نوازی» را به جای تسامح به کار می برد.»

پایان نقل عین متن.
قاعدتاً یعنی دریدا به جای لغت اروپائی ی تولرانس یک لغت اروپائی ی دیگر به کار می برد، و لغت اروپائی ی اخیر را در فارسی می گویند «مهمان نوازی» (البته شاید هم نگویند «مهمان نوازی»، و متن خلاف اصطلاحات بوده).
من الان در
http://lilymoslemi.blogfa.com/post-205.aspx
دیدم:

محمد ضیمران در کتاب «ژاک دریدا و متافیزیک حضور» در باب مهمان دوستی و دیگر نوازی (hospitality) بر این نکته اشاره می کند


پایان نقل از لینک.
من البته در جست و جوهایم hospitiality و hospitality پیدا کردم در متون انگلیسی و فرانسوی، ولی این که اینها در فارسی چه معادلی ندارد، به چیزی نرسیدم.

منون می شوم راهنمائی کنی.

افسانه جمعه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:41 ب.ظ http://ariagirl.persianblog.ir/

درود بر تو

من می روم - او به راه می آرد باز
میخشکم و او نهال می کارد باز
در من که به مرگ خویش راضی شده ام
این چیست که میل زندگی دارد باز؟!


با خواندن این قطعه از تو دلم خواست این قسمت از چنین گفت زرتشت را یکبار بلند بخوانیم که چه سخاوتمندانه و بزرگوارانه نوشته شده است و روح بزرگ نویسنده اش را بر ما آشکار میسازد:

"شرمسار، سرافکنده، دست و پا گم کرده ، چون پلنگی ناکام در پریدن: بسا شما انسانهای والاتر را دیده ام که این چنین کنار می خزیده اید. در افکندن تاس یکبار ناکام شدید، اما چه غم، ای تاس بازان! شما شوخی و بازی را چنان که باید نیاموخته اید! مگر ما همیشه گرد یک میز بزرگ شوخی و بازی ننشسته ایم؟ و اگر در کاری بزرگ ناکام گشته اید، آیا معنی آن این است که شما خود ناکامان اید؟ و اگر شما خود ناکام گشته اید، آیا معنی آن این است که انسان ناکام گشته است؟ و گیرم که انسان ناکام گشته است.باری چه باک! "
چنین گفت زرتشت

ققنوس خیس شنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ

خوشحالم که روزنه ای را در این وبلاگ می بینم و من ارزش این روزنه را می دانم و آن را با امیدهای واهی آدمهای سطح مقایسه نمی کنم ... حتی اگر این روزنه موقتی باشد به سمت تو !

زمانیان یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:38 ق.ظ

سلام
از معنای زندگی سروده اید.
اگر یافتید مرا نیز خبر کنید. گرچه می دانم معنا، کشف کردنی و یافتنی نیست. کالایی نیست که بتوان آن را سوپر مارکت خرید و به دست آورد. بلکه خلق کردنی است. باید آن را آفرید
منظورم این بود اگر راهی و روشی برای خلق معنای زندگی یافتید خبرم کنید

خلیل دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:32 ب.ظ http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

باشد! قول می دهم.

ققنوس خیس دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ق.ظ

چیزی بنویس برادر ...

کلاغ شورشی۳ چهارشنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.kalagheshoureshi3.blogfa.com

درود .
درود بیشتر
زیبا بود
و ..

اشکان دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:47 ب.ظ http://tashkan.blogsky.com/

از یه لحاظ میشه گفت که :

جانا سخن از زبان ِدل می گویی


و از یه طرف :
بوی ِدهان بیان کند
تو به زبان بیان نکن!!!!!!!!!!

از ظن خود شدی یار من!!

* دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:39 ب.ظ

که بودن ...
اما تو بمان تنها ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد