آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

و در آغاز فقط کلمه بود

چندی بود که دستم به نوشتن نمی‌رفت، نه آنکه ایده‌ای ذهنم را قلقلک ندهد و یا چیزی از برای نوشتن نباشد. موضوع این بود که یارای قلم به-دست-گرفتن و لگام‌زدن بر کلملات وحشی روی کاغذ را نداشتم. پس از روزگار سختی که بر من گذشت و هر روزش سخت تر از دیروزش شد، حوصله‌ای جز نگاشتن شعرگونه‌هایم نبود، شعرگونه‌هایی که دستِ بالا به پیامکی برای دوستی بدل می‌شد و دیگر هیچ....
از شما چه پنهان، هنوز هم مطمئن نیستم که به سان گذشته بتوانم با کلمات «دوست» شوم و «روزه‌ی سکوت» بشکنم. با آن که مطالعات و اطلاعات ذهنم دوچندان شده، اما چالاکی گذشته را از کف داده‌ام، بی رو-در-بایستی پیر شدن خود را در اوج جوانی حس می‌کنم. به قول نیچه و زرتشت اش: نیم‌روز بزرگ آغازیدن گرفته....
در این مدت دوستان بسیاری به اینجا سری زدند و پیامی گذاشتند و گاه پرسشی پرسیدند و جویای احوال شدند. اما جز شرمندگی برایشان نداشتم، رسم ادب بود که پاسخ‌شان را زودتر از اینها بگویم، اما چه کنم که هجمه‌ی بی‌امان رخ‌دادها، رسم ادب و ادب‌ورزی را از من ستانده....

باری؛ اکنون سر آن دارم تا بازگردم و باز نویسم و با شما دوستان نادیده‌ام به گفت-و-گو بنشینم، خواهان آنم که به رسم کافکا، از صف مردگان بیرون جَهَم و به سبک نیچه بفلسَفَم. بیرون جهیدنی که جز با نوشتن و فلسفیدنی که جز با خندیدن، شدنی نیست. پس می‌نویسم که نوشتن و خواندن ما را سزاست.... مایی که در آغازمان هیچ نبود جز کلمه، مایی که خدایمان نبود، جز کلمه....

نظرات 9 + ارسال نظر
آنا جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:40 ق.ظ http://www.royayetafavot.blogfa.com

دقیقا چون نیمروز بزگ آغاز شده باید بنویسی
حیفه که قلم به این خوبی ننویسه
به من سر بزن

قلم خوب، زمانی برساخته میشود که نگاهی خوب نیز بدان بنگرد. نگاه مخاطب هم قسمی از قلم است......

نسرین شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:07 ق.ظ http://mayvane.blogfa.com


منم از باز گشتت خوشحالم ابراهیم عزیز.

از هیچ بر آمدیم و بر هیچ شویم
اما خیلی مهم نیست.باید عشق ورزید و شادمانی ژیشه ساخت.این را تجربه لعنتی من به من میگه.

درود بر تو که چنین راست میگویی ناراستی ها را.....
آموزگار تجربه، آموختنی های بسیار دارد ولی گاه هم ما باید به او بیاموزیم!

افسانه شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:32 ب.ظ http://ariagirl.persianblog.ir/

درود بر تو

تو را امروز چون شفا یافته زرتشت میبینم که چه خوش به یادمان آورد:

« چه خوش است که واژه ها و آواها هستند. مگر واژه ها و آواها رنگین کمان ها و پل هایی ظاهری میان چیزهای جاودانه از هم جدا نیستند؟... برای من چه گونه بیرون از منی در کار تواند بود؟ بیرونی در کار نیست . اما آن جا که آواها باشند این را از یاد می بریم.و چه خوش است که از یاد می بریم! ...انسان کوچک به ویژه شاعر چه پر شور با واژه ها از دست زندگی مینالد! به او گوش فرا دهید اما گوش فرا دادن به لذتی را که در هر نالیدن هست از یاد مبرید!»

"اما گوش فرا دادن به لذتی را که در هر نالیدن هست از یاد مبرید!"
آری، چنین است نیهیلیسم مثبت من!

محمد شعله سعدی یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ق.ظ

درود بر شما . شاد شدیم . پیوسته پر توان باشید. چشم در راه چراغ واژه ها پیش پای قهرمانانی هستیم که تاریکی را دشمن می دارند .

تاریکی خود قصد جان ما را کرده، قهرمانان ما دیری مردند.
باید تک-و-تنها جنگیدن را بیاموزیم، ورنه طعمه ی تاریکی خواهیم بود....
جنگیدن باید یارا...

آنا یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://www.royayetafavot.blogfa.com

شما لینک شدید
خوشحال میشم منو لینک کنید

مایه ی افتخارم خواهد بود....

مهدی نادری نژاد دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ق.ظ http://www.mehre8000.org

با سلام
دوست گرانمایه
بازگشت دوباره شما موجب خرسندی است.
به پست پیشین شما اشاره میکنم:
"دلیل زیستن در این دنیا چیست؟"
میتوان پرسید که دلیل نوشتن و تفکر کردن چیست؟
اگر به این سئوال پاسخ در خور بدهیم بدهیم بدانید که همیشه دست ودلتان به نوشتن وخواندن باز است.بعضی مواقع این پرسش و پاسخ را فراموش میکنیم.

سپاس از نظرت.....
حقیقتش برای من، آن روز که به پرسش دلیل بودن نیندیشم نوشتنی‌ها بیشتر می‍شوند!
نوشتن اگر غرقه در جهان شدن باشد، جز به یاری فراموشی خود شدنی نیست؛ اگر دنبال دلیل زیستن بگردیم، دیگر زیستن نخواهیم توانست....

ققنوس خیس دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:16 ب.ظ http://ghoghnoos77.blogsky.com

سلام
منتظر کلماتت می مانیم.
در ضمن همین کلمات هم برای من انگیزه ای شد برای نوشتن داستانی ...

درود بر تو
من نیز تو را چشم در راهم...

خلیل سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ب.ظ http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

کلمه با و توسط ما زاییده شد.

و مگر پیش از ما چه بود؟ و اصلا چه اهمیتی دارد که چه بود؟!

خلیل یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:44 ب.ظ http://tarikhigam.blogsky.com

سلام

اتفاقن پیش از ما موجودات دیگری بودند که اگر نبودند، ما هم نبودیم. اهمیتشان در این است که ما از کجا آمده ایم. بهتر است خودمان را مرکز دایره ی وجو نپنداریم. اما پیش از ما کلمه نبود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد