ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
سالهاست که زخمی ترانه های ناسروده ایم
سیاه پوش آرزوهای نابسوده ایم
سالهاست که در ستیز و گریزی ناتمام
اندر پاسخ پرسشهای نپرسیدهایم...
سلام
باز تیکه میندازی!
این شعر پست مدرن بود؟یا ابراهیمدرن!!!!!
راستی ادامه توحیدیات رو نوشتم اینبار برهان انسلم!یا علی
با سلام
آرزوهای نابسوده؛
سال های ستیز؛
پرسش های نپرسیده
سلامی و درودی!
کجایی پس!
سلام
به همین دلیل این پاسخ ها، بی پاسخ اند!
به راستی که : دل مان آنجاست که گنج مان آنجاست و گنج ما در پرسش های ماست از این روست که همیشه در راهیم ..
از آن زمان که زمان بر تحرک ایستاده است
اندر پاسخ پرسشهای نپرسیدهایم...!