آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

برای فروغ...

تو ای دخترک زیباترین واژگان،

با من از «ایمان به آغاز فصل سرد» بگو،

با من از جاودانگی پرواز و مرگ پرنده

با من از ماندگارهای صداها بگو،

بگو با من از عاشقانه‌ها

فروغ شعر و

دلتنگی ترانه‌ها،

بگو از ماه، چشمه، بوی اقاقیا

از هجوم بی‌امان خستگی‌ها...

بگو، حتا شده از فراغ بگو

از ذره ذره مردن آن اشتیاق بگو،

بگو که گر تو بگی هیچ باکی نیست

از حجم سبز احساس تو

واژه را روی غمناکی نیست..

بگو از هر چه دل تنگت می‌خواهد

که تلخ تر از صدای سکوت تو

مرا هیچ نوای سوزناکی نیست...


-90/10/8

نظرات 2 + ارسال نظر
خلیل جمعه 23 دی‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ http://tarikhigam.blogsky.com

سلام،

بگو ...

که تلخ تر از صدای سکوت تو

مرا هیچ نوای سوزناکی نیست .."

فرزانه یکشنبه 25 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.elhrad.blogsky.com

سلام
یکی از زیبا ترین ادای دین ها بود به فروغ شعر و شاعری ...دست مریزاد خصوصا برای دو بیت آخر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد