ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
تحمل دردی مضاعف، آسان تر از دردی واحد است.
آیا دوست داری در این کار خطر کنی؟
-نیچه، دانش شادان
تیغ می زنم من بر زخمی محزون
که ندارمش قرار و تابی ایدون
من تیغ می زنم بر تمام پیکری
که درز هر زخم شود خنده ی خون
می درم این پیکر رنجور را
تا شود پیکر«ها»، «گوناگون»
زخم تیغ زدن و زخم «ها» «شدن»
پاییز زخم بستر درد و... گرم ترین آغوش مرگ است
پاییز خود دردی بی برابر ، زخم دارٍ داغ هر برگ است
پاییز بودنش هر بار ، انگار ، خطر را لبخند است
پاییز هر بار پیش از مردنش ، دیدار دیگر را آرزومند است .
پاییز هر سال پاییز تر می بارد ... شاید هنرمند است .
.....
ققنوس خیسی که من میشناختم ، پس از یافتن خود ققنوس گشته . خوش به حالش !
............
سپاس از شعرتان و فرموده ی ناب نیچه که برگزیدید .
....
عذر تقصیر از زردسرایی بی وزن و قافیه ام .
اسم پاییز که میاد درخت ها هم دست و پاشونو گم میکنند، من کی باشم که نکنم .
کلمه آن ظاهرِ ارزشمندی است که باید ما را به اعماق ببرد وگرنه مبتذل است و بی ارزش...
سپاس از تو که کلمات باارزشت را به ققنوس خیس هدیه دادی...
سلام.
ببخشین!
این یعنی چی؟
؛تحمل دردی مضاعف، آسان تر از دردی واحد است.
آیا دوست داری در این کار خطر کنی؟؛
نمی دانم اینترنتم چه مرضی دارد که هر بار یک قسمتش کار نمی کند!! و حال این بار در آن شبکه ی اجتماعی معلوم الحال که با موبایل به آن متصلم! به هیچ وجه نمی توانم کامنت بگذارم و فقط می توانم استتوس بنویسم!!
این داستان این روزهای من است در آن سایت!
و اما می خواستم زیر استتوسی که برایم گذاشتی بنویسم؛
چه آشنا... چه آشنا... و چه غریب.
همین. مخلصیم :)
آقا وبلاگت واقعاً وبلاگه.
فک می کنم تنها همین جمله ست که می تونه سزاوار تحسین قلمت باشه.