ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
یک تصمیم معنی دار، چه تاکتیکی باشد و چه استراتژیک، بیش از هر چیز باید «تکینگی زمانی» داشته باشد، به این معنا که بتواند نسبت به رخدادهای تکین و پراکنده، هوشمندانه تغییر کند و تغییرات خرد و کلان توازن قوا را در نظر آورد.
تصمیمات نامشروط، هماره میل به امحای تکینگی زمانی دارند و مسائل را به دوگانه هایی پیشنی فرو میکاهند. نسبت امر تکین و کلی را وارونه می نمایند و بازتولید هر مفهوم-کرداری را که فارق از دوگانه ی کلی و کلان خود باشند، سرکوب می کنند.
آنچه در عرف فضای عمومی کنونی ما، پیرامون تحریم یا مشارکت در حال بازتولید است، شباهتی به تصمیمات استراتژیک و تاکتیکی ندارد و بیش از هر چیز، منطق گفتاری متافیزیکی-بی زمان را نمایندگی می کند. پروبلماتیکی مبتنی بر: رای دادن یا ندادن مساله این است!
نکته این نیست که امر کلی را باید رها ساخت و هرگونه بحث درباره ی مشارکت یا عدم مشارکت را با برچسب شبه فلسفی و نخ نمای «متافیزیکی بودن» به دور ریخت، برعکس مساله این است که به تبارشناسی امور تکین و جزیی بپردازیم که امر کلی و ایده ی مشارکت/تحریم را برساخته اند و آن را به هیبتی فرا زمانی و استعلایی در آوردند.
وارد کردن امور تکین، نه مستلزم یادآوری کین توزانه ی گذشته است و نه فراموشی بی قید و شرط و واکنشی آن. باید به امور تکین و جزیی فرصت داد تا از خلال شکاف ها و ترک های ریز در دل امر کلی، نمایان شوند و تکینگی و خاص بودن فرآیند و تصمیمی که باید بگیریم را روشن سازند. برای برساختن امر نو و متفاوت، هماره نیاز نیست دیالکتیکی فرسایشی و انتزاعی را به جان بخریم و امور خرد را فدای ایده های بی گوشت و پوست بکنیم، کمی انتظار و تعلیق، کمین کردن و با عینکی نزدیک بین امور جزیی را رصد کردن، و نهایتا بردن توان و تمرکز به سوی امور نهفته و متفاوت -که در بحث های کلان و فرسایشی لاجرم سرکوب می شوند-می تواند تصمیم لحظه ی آخر را به شیوه ی معنی داری عوض کند و معنای روشنی به امر کلی تحریم/مشارکت بدهد..
سلام.
اگر به انگلیسی می گفتی، شاید مفهومتر می بود
***
آیا املای «جزیی» (و نه «جزئی»)، به دلیل دافعه به «ئـ» است؟ اگر جواب مثبت است، من پیشنهاد می کنم دافعه به «ئـ» نداشته باش و نهراس از آن. من نشریاتی دیده ام که تأکید می کنند بر
رییس جمهور
جزیی
مطمین
سویس
ژوین
یعنی پرهیز از «ئـ»، و طبق معلومات من، هیچ نیاز به این پرهیز نیست.
هم چنان در امتناع بسر می برم. امتناع از افتادن در دیالکتیک بی انتها