آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

فلسفه: داشتن، و نه داده

فلسفه ارتباطی به دانسته ها و ندانسته ها ندارد، فیلسوف را به خاطر دانش اش توبیخ کردن عین گسسته خردی است! مثلا گرفتن مچ ارسطو به دلیل هیئت بطلمیوسی و یا ایراد گرفتن به کانت از برای تاکیدش بر درک نیوتونی و هندسه ی اقلیدسی و ... جملگی از بی توجهی به ذات کنش فلسفی است
فلسفه آن است، که با تمام دانسته ها و نادانسته ها بکوشد حقیقتی ورای آنها آشکار کند، حقیقتی پرتوان تر از آنکه با تغییر «داده»ها، باطل شود. این نه از راه سر هم بندی دانسته ها و داده ها و تولید داده هایی جدید؛ که از راه چگونگی برخورد فیلسوف با داده هاست؛ چگونگی «گرفتن» و «داشتن» داده ها از سوی او، و نه چیستی آنچه داده می شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد