آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....
درباره من
من خود این مبارزه ام، و نه یکی از دو حد درگیر در تعارض، من هر دو مبارز و مبارزه با همام، آب و آتشم که با هم در تماساند، و تماس و وحدت آن چیزی هستم که مطلقا از خود میگریزد...
-هگل، پدیدارشناسی روح
ادامه...
آنکه نیروی ضرورت ناشی از شرم [از اندیشیدن] را احساس نکرده باشد، هیچ گاه نمی تواند آزادانه در دشت تفکر گام بردارد. آزادی بیش از آنکه مرتکب شدن بی شرمانه گی باشد، فهمِ شرمِ بودن در جهان است...