آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

تفکر و در جهان افتادگی


از هر طرف هم در برویم، باز محاط در جهان خود هستیم. چنگ زدن به این فیلسوف و آن فیلسوف یا این سنت تاریخی و آن سنت فکری، ما را قدمی از جهان مان و افق زمان مندمان به بیرون پرتاب نخواهد کرد.
تفکر، بیش از آنکه برعهده گرفتن ایده های این یا آن فیلسوف باشد، برعهده گرفتن جهانی ست که در آن در افتادیم و یافتن شیوه ای ست که این «در جهان افتادگی» ما را آشکار میکند...
حال و اوضاع فکری هر کس را بیشتر از ارجاعات و ژارگون آکادمیک اش، باید در چگونه گی رابطه ای دید که با جهانش برقرار می کند و میتواند بکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد