آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

تهوع...

حالت تهوع داشت، تمام روز داشت آینده ی شومش را بالا می آورد!
استفراغ میکرد و میان قطعات آینده اش که از دهانش بیرون میریخت، تکه های طناب دار بود و سنگ گوری که نام و نشان نداشت....

نظرات 1 + ارسال نظر
دوست دوشنبه 2 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 06:42 ب.ظ

درود. قالب های قبلی "آوخی" تر بودند!

والا گاهی تفاوت لازمه دیگه، ولو منجر به دگردیسی بشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد