آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

اندر ابتذال «اطلاق»


متن را میخوانیم، اما لاجرم تنها آن چیز را در آن رویت میکنیم که میتوانیم ببینیم، و نه چیزی جز آن را. همین عبارت بدیهی نما نشان میدهد که تا به کجا، میتوان به مقالات و مطالبی به دیده ی شک نگریست، که مدعی اند با «اطلاق» مفهوم، ایده، یا روش فکری یک متفکر بر متن یک نویسنده یا متفکر دیگر، شما را به تحلیل یا خوانشی نو می رسانند. اصرار بر آنکه از منظر اول شخص و به نحو دست اول، به مسایل مان فکر نکنیم، تنها به ترجمه های پرآشوب از شارحین دست چندم متفکران محدود نمیشود. این میل لگام گسیخته و شلخته در اطلاق مفهوم یا روشی بر موضوع یا مساله ای، خود دست خالی ما را، به پیش خود و دیگران، بیشتر از هر چیز دیگر، رو می کند!
آنچه در کار فیلسوفان دست اول و خوانش شان از متون پایه تحسین برانگیز است، کوشش جان فرسایی ست که در کار میکنند تا از حدود موجود خود فراتر روند، و معنایی که در مواجهه ی نخستین با متن، از دست شان می گریخته، شکار کنند. شکاری که بیش از بازی بوالهوسانه با متون، ملازم رنج و کوشش بی پایانی برای درک محدودیت های منظر خویش، و تربیت همیشگی فاهمه ی خود در درک معانی نو ست.
اگر کسی خواست با چشم بندی، از طریق اندیشه ی هر کس دیگر جز خودش -مثلا فلان فیلسوف نامدار- معمایی را حل کند و اسم این نمایش ملال آور را «تحلیلی از منظر فلان فیلسوف بر فلان متن یا فلان پدیده یا فلان اثر هنری» بگذارد، بهتر است حساب لاطائلاتش را حتا اگر هزار رفرنس و پانوشت داشت، از حساب فکر فلان فیلسوف جدا کنیم. چنین دروغ زنی که به خیال خود میتواند منظر خویش را ترک گوید، و به جلد هایدگر و مرلوپونتی و دلوز برود، و به سان آنان که بر آثار هولدرلین و سزان و پروست نظر کردند، در آثار فلان نویسنده یا هنرمند نگون بخت نظر کند؛ هنوز نمی فهمد که این منظر این متفکران بود که به آنان یافت فکری ویژه شان را بخشیده و آنان را متفکری کرده که بودند، و نه برعکس. پس نمیتوان نقل مکان کرد و فیلسوف را از منظرش منتزع کرد و خود به جای او نشست و با چشم او به امور نگریست. اگر کسی خود منظر خویش را نفهمد و آن را به جا نیاورد و به بوالفضولی  و نیروی وهم، خود را در منظر دیگران بیانگارد، محکوم است که بی رحمانه از جانب تاریخ تفکر یا رسوا شود، و یا به چیزی گرفته نشود.
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد