آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

نزاع الهیات وحیانی با جامعه شناسی دین

کامنتی درباره رشتوی اخیرت.

بدیهی است که موافقم دانشگاه باید وارد حیطه مطالعات ادیان شود (راستی چرا تو هم می نویسی  «ورود کند»؟ این تعبیر از اغلاط فاحش نگارشی و از برکات بی سوادی و فارسی ندانی رجال جمهوری اسلامی است!).

منتها نکته و ملاحظه ای اساسی در باره نسبت نهاد دین و نهاد علم وجود داره. اساسا دین یک ابژه ی لخت مطالعات جامعه شناسی، مثل مسائل زنان، رسانه و... نیست. دین خودش سوژه ی یک نوع خاص از شناخت است، به شرطی می توان دین رو شناخت که خود شناخت دینی را به صورت ایمننت بشناسیم. منظورم از شناخت معرفت دینی دروس حوزوی و سلسله مراتب آن نیست، بلکه مرادم شناخت مفاد الهیات وحیانی/سیاسی است.

مشکلی که با عمده ملاحظات تو در باب دین دارم، دقیقا از همینجاست، مشابه مشکلی که با درک فوکو از انقلاب ایران دارم.

الهیات وحیانی/سیاسی به خصوص اسلامی، نه آن معنویت رهایی بخشی است که طرفدارانش تبلیغ می کنند، نه آن هیولایی که با نفی خامدستانه سکولاریستی بتوان مهارش کرد.

مشخصا بگم، بدبینی بخش مهمی از بنده روحانیت و حتا اغشار نخبه آن نظیر علامه طباطبایی و آیت الله شریعتمداری به انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی، و خوش بینی بخش عمده ای از روشنفکران چپ و ملی مذهبی و حتا کسانی مثل فوکو به حکومت اسلامی، دقیقا از همین موضوع بیرون میاد. یعنی شناخت دقیق گروه نخست از الهیات وحیانی (چه کسی رو دست المیزان علامه در الهیات وحیانی غور کرده؟) و جهل مرکب گروه دوم از مفاد این الهیات است.

البته استثناهایی بوده همیشه. مثلا در کنار فوکوی پست مدرن، کربن شیعه شناس و شیعه دوست به شدت از انقلاب ایران و اسلام سیاسیش هراس داشت، همچنینکه بخش قابل توجهی از روحانیت هم روی خوش به حکومت اسلامی نشان میداد.

خوشبختانه یا بدبختانه تاریخ نشان داد که هانری کربن ظاهرا غیرسیاسی، از فوکوی ظاهرا سیاسی، بینشی عمیق تر و دقیق تر از واقعیت سیاست و دیانت دز ایران داشت و به تعبیر دقیق جواد طباطبایی فیلسوف سیاسی ما کربن بود نه فوکو.

به هر حال من فکر می کنم نه به دلیل انحصار طلبی، بلکه به دلیل این ملاحظه ی مهم روش شناسی و شناخت شناسی، نباید به دین همچون ابژه علوم اجتماعی نظر کرد. اتفاقا دین را باید در سوژگیش شناخت، وگرنه از معنویت سیاسی فوکویی و عرفان و ازادی و برابری شریعتی، این حکومت بی قواره و ناکارآمد و بحران زده در میاد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد