آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

نصیری و نسبت عرف و شرع

راستی میلاد دیدم توییتی از نصیری ریت شده بود که میگفت امر به معروف از آنجا که ارجاع به عرف دارد، و نه شرع، پس باید از تحمیل شرع غیر عرفی برحذر بود.

یادم آمد تو هم یه جا در بحث استدلالی شبیه این در دفاع از عرف داشتی. ولی خب این استدلال دو مشکل بزرگ داره.

اول اینکه مرجع این حکم (امر به معروف و نهی از منکر) خودش شرعه، یعنی ما به حکم شرع امر به معروف و نهی از منکر میکنیم و این استدلال یعنی خود عرف حکم شرعی پیدا میکنه.

دوم اینکه اینجا نه مطلق عرف، بلکه عرف های در دایره شرعه که باید مورد امر و نهی قرار بگیره. به عبارت دیگه این نه امر به معروف، بلکه امر به شرع معروفه یا معروف شرعی و نهی از شرع منکره یا منکر شرعی. بنابراین این استدلال چندان مشکلی رو حل نمی کنه.

بگذریم که خود این تفسیر باز دوگانه شرع و عرف رو مفروض میگیره و رادیکالش میکنه و توجه نداره که خود شرع چیزی جز عرف نبوی نبوده.

به هر حال از نصیری خیلی قبل‌تر کدیور و حتا قبل تر از اون، نائیینی و آخوند خراسانی این تفاسیر رو در مشروطه ارائه کرده بودند، ولی دقیقا حاصل شد همین وضع موجود، چون وضع موجود مبتنی بر تقابل شرع و عرفه و این تفاسیر اصلا پایه گذار چنین تقابلی هستند


مثلا همین حجاب اختیاری هیچ وقت نمیتونه وارد امر به معروف و نهی از منکر شه، اما برعکسش صادقه. در دهه 60 چون حجاب در عرف هم جاری بود، حالا به حکم امر به معروف، بر اقلیت مخالف هم تحمیل می شد.

این تفسیر فقط داره میگه اگر اکثریتی با حکم شرع کنار نیومدن، ما هم اجبار به اکثریت نکنیم. که البته روشنه مبنای این حکم یک جور مصلحت اندیشی سیاسی هم هست. و به هر حال ازش دفاع از عرف بیرون نمیاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد