آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

نصیری و پیوریتنیسم اسلامی

میلاد گول نصیری را نخور. خودش از آبای استیت انحصارگرا در عرصه فرهنگ بوده و من فکر میکنم هسته تفکرش هنوز همونه.

هر تفکری که براش «اسلام ناب» مساله باشه نمی تونه ادعای انحصار و تبعیض ستیزی اجتماعی باشه.

دلیلم برای این ادعا اینه که اصلا چیزی به اسم اسلام ناب در تاریخ اسلام نداشتیم و این پیوریتنسیم یک جور دیگر ستیزیه، اینکه من بخوام به اسم خالص سازی هر چه متفاوت و متغایره رو کنار بذارم و حذف کنم.


(من فکر میکنم پسا اسلامیسم تو هم کمابیش چنین نقطه ضعفی داره. انگار که داری میگی استیت ناخالصی اسلامه پس بذاریمش کنار و این یک جور خلوص گراییه. این نگاه که برگردیم به سرچشمه خالص و ناب اسلام تا بتونیم انحصارگرایی استیت رو عقب بزنیم هرچند در ساحت فردی  «می تونه» (و البته نه لزوما) جواب بده، اما تجسم مدنی و اجتماعی و سیاسیش دوباره یک حکومت استبدادی میشه که شاید صورت استیت تمامیت خواه نداشته باشه، اما میتونه صور خطرناک تری مثل قبیله گرایی خودکامه پیدا کنه. دین پروژه رهایی بخش اجتماعی هیچ وقت نبوده و نیست)


پ.ن: چون این موضوع برام مهمه و روش وسواس دارم مایلم یکم بیشتر بازش کنم. اولین نکته که در مقام رفع ابهام مایلم روش تاکید کنم اینه که تفکیکی که بین امر مدنی و امر شخصی میذارم، معادل تفکیک متاخر لیبرال های سکولار نیست. شخصی بودن دین به روایتی که من میگم، ماخوذ از نگاه عرفانیه. ایده ی «تشخص» به عنوان یکی از محوری ترین مضامین عرفان نظری و حکمت اسلامی، بیش از این که ناظر به نسبت فرد و مدینه باشه، ناظر به نسبت فرد و خداست. اساسا تشخص اصلی ترین وصف حقیقت الوهی است و فرد مبدل به شخص نمیشه مگر اینکه نسبتی بی واسطه با ساحت قدس و خدا برقرار کنه و این همونطور که کربن به دقت نشون میده ناظر بر نفی ایدئولوژی های اجتماعی از هر جنسی است. این امر شخصی و اگزیستانسیل درست در برابر das Mann یا فرد منتشر هایدگری است. یک جور خود اصیل و singular هست. در صورتی که فرد در نگاه لیبرال اندیویدوالیستی، یک فرد منتشر غیر اصیله که به تعبیر فوکو از جانب روابط قدرت شکل میگیره و دارای توهم فردیت و جزئیته.

بنابراین من وقتی میگم رهایی بخشی دین فردیه نه مدنی، منظورم اگزیستانسیلیه تا لیبرالی. درست همانطور که دیسکورس روانکاوی در ساحت فردی میتونه رهایی بخش باشه و در ساحت مدنی و اجتماعی هیچ نسخه خاصی نداره و نمی تونه داشته باشه


پ.ن 2: [نصیری حتمن] فرق کرده. مثل خیلی های دیگه. اما تحولش خیلی فکری نیست به نظرم. به خاطر شکست اجتماعی پروژه راست گراهای دهه هفتاد در دوم خرداد، سعی کرده تاکتیک ها و ترفندهای اجتماعیشو تغییر بده، وگرنه استراتژی کلی اجتماعیش همونه. به قول خودش چون در عصر مدرن زور ما به خیلی چیزا نمیرسه، از روی حکم ضرورت به یه چیزایی تن میدیم. حالا اگه زورمون رسید قاعدتا از این مدرنیته و لوازمش خروج میکنیم

این اساسا جمع بندی کل تجربه تاریخی سیاسی اصولگراها بعد از دوم خرداد بود و حرف جدیدی نیست. قاعدتا این نگاه نمیتونه حرف ایجابی که تو دنبالش میگردی در پسا اسلامیسم بزنه. خاصه در این وضعیت بحرانی که نیاز به اجتهاد سیاسی و فکریه، حداکثر خروجی این نگاه عکس یادگاری رئیسی با تتلو و لایو احلام و آقامیری میشه.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد