آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

چرا عرف هم الهیاتی است؛ مناقشه ای در روشنفکری دینی و مساله حجاب

امروز با دوستی بحث میکردم که پایان نامه ارشدش روی فلسفه سیاسی یونان باستان بود و همچنین پایان نامه دکتریش. نکته جالبی رو متذکر شد که فکر میکنم بی ربط به ادعای توییت اخیرت نباشه. توی پایان نامه ارشدش درباره دو مفهوم بحث کرده بود که در یونانی هر دو به معنای قانون بودند. یکی معطوف به قوانین خدایان بود که با رژیم های مونارشی تناسب داره، یکی معطوف به قوانین قراردادی تر که با رژیم دموکراسی آتنی متناسب تره.

اما نکته جالب اینجاست که در پژوهش دکتریش متوجه میشه نفس این تمایز هیچ مبنای دقیق و معقولی نداره. در واقع با بررسی دقیق تر، این بار از چارچوب اشتراوسی روشن میشه که نه فقط قانون مونارشی که هر قانونی فی نفسه الهیاتی است. اما ربطش به توییت تو چیه؟ تو صورت بندی از نسبت شرع و عرف ارایه میدی، درست شبیه صورت بندی که دوست من در تز ارشدش داشت. یکی را ظاهرا قراردادی و بشری و... و دیگری را الوهی و خدامحور و....

اما این تقسیم بندی دقیق نیست، ما یک قانون الهی و یک قانون بشری نداریم، چه شرع و چه عرف هر دو به یک اندازه الهیاتی اند، و تنها بر الهیات های سیاسی متمایز مبتنی اند.

  

اما نتیجه انصمامی حرفم چیه؟

ساده بگم. تو انگار که میگی  فردی داریم که عرفی و لذت محور است و برای اینکه این عرفی گرایی باعث سقوطش به حد بردگی نشه، شرع باید او رو کنترل و محدود کنه. انگار که فرد عرفی هیچ قانون و محدودیت و حدی ندارد و جز با حد بیرونی شرع متعادل و معتدل نمیشه. اما نکته اینجاست که چنین فرد لذت گرایی که برده و کور است، قطعا عرفی هم نیست. فرد عرفی هم بی تردید حدود و قوانینی دارد، فقط با این تفاوت که قوانینش را خدا از طریق وحی به نبی وضع نکرده است. این تصویر را که فرد عرفی  اگر شرع تعدیل نکند، غرق در فساد و بردگی و بی اخلاقی می شود، در اساس گزاره ها و استدلال هایت می بینم و باید بگم که آن را هم نظرا قبول ندارم و هم در تجربه، کذبش را به چشم دیدم. صادقانه بگم این تصویر، شبیه خطابه یک منبری است که میخواهد از لزوم رعایت شرع در کنار عرف، دفاع جدلی بکند، بی اینکه حقیقتا تصور و تصویر دقیقی از ماهیت شرع و عرف ترسیم کند. یک منبری واعظ که میخواهد انسان عرفی غربی را ملامت کند که اخلاق ندارند، اما به هر حال علم و تکنیک دارند و ما باید هم از تکنولوژی و علم شون استفاده کنیم و هم  از اخلاقیات خودمون حراست کنیم. یاوه ی مفتی که اسلامیست های قبل از انقلاب و پروپاگاندا پساانقلاب در جمهوری اسلامی تکرارش کرد و حالا هم به بحران هایی مثل حجاب اجباری رسیده است. 

برادر! عرف نه تنها اخلاقی است، بلکه یگانه منبع اخلاقیات بیشتر ساکنین کره ارض طی قرون بوده و هنوز هست، بی اخلاقی ناشی از فساد در مبادی عرفه، و نه حاصل خود عرف که حالا بخواهیم با چیزی مثل شرع جبرانش کنیم. حتا باید گفت که عمده احکام خود شرع هم ماخوذ از عرف بوده است. بعدتر در طی زمان و با پیدایش علوم و فنونی مثل فقه، عالمان دین هم تلاش کردند از مواد عرف برای تحکیم مبادی شرع استفاده کنند.

 این تقسیم بندی انتزاعی عرف و شرع، فقط کار رو وخیم تر میکنه. این ادرس غلطی که با این تقسیم بندی به مخاطب میدی درست در ادامه ادرس غلطی است که پیشتر با  حمله به اجبار در حجاب و نیز دفاع از خود حجاب، ارائه داده بودی . 

یاد سروش می افتم که میان دین و معرفت دینی تفکیک قایل میشد و میگفت روشنفکری دینی معرفت دینی را تعدیل میکند و به اصل دین متعرض نمی شود!

این یک بام و دو هواست. بگذار مساله رو بنیادی تر مطرح کنیم. فرض کنیم همه جامعه متدین باشند و همه با قانون حجاب اجباری موافق باشند، آن وقت نتیجه تمام صغری کبراهای تو چیست؟ آنجا بالاخره باید حجاب را قانون کرد یا نه؟ من از گزاره تو اینطور میفهمم که جوابت منفی است، چون حجاب نباید اجباری باشد. اما تکلیف خود این جامعه چیست؟ گیرم حجاب را هم قانون نکنند، چون همه مسلمانند، باز به حکم شرع اجرایش میکنند، آنهم به مثابه یک «الزام» و «حکم واجب شرعی». به نظرت آنجا آزدی نقض نشده است؟ آیا آزادی را فقط استیت میتواند نقض کند؟!

بوقچی های جمهوری اسلامی به سوال بالا پاسخ مثبت میدن و معتقدند چنان جامعه ای چون آزادانه دین را برگزیده پس لابد دیگر اثری از اجبار درش نیست. پر واضح است که این استدلال لفاظی و مغالطه است. آنچه در آن جامعه رخ میدهد باز هم اجبار است، چرا که تفاوت شرع و عرف و قانون چنانکه گفتم در عمل تفاوتی اعتباری است. انجا هم بی حجاب تعذیر میشود، گیرم نه به نام قانون و دولت و ملت، بلکه به حکم دین و فقه و شریعت.

اگر خواهان لغو حجاب اجباری هستی، مساله را نه فقط در استیت، بلکه باید در خود فقه و شرع هم حل کنی. لغو اجبار قانونی حجاب اگر با تعدیل فقهی حکم وجوب حجاب به حکم ترجح یا مباح شدن حجاب همراه نباشه، تمامی این صغرا کبراها بی حاصل می مونه.

هر تغییر در عرف، پیامد تغییری در الهیاته و جامعه ای که عرفش رو با وحی تنظیم کرده، نمی تونه به صرف لغو قانون، یک عرف رو حقیقتا تغییر بده.

اگر هم چیزی مثل حجاب تا اون حدی برای الهیات و وحی ما اساسی و ناموسیه که هیچ تعدیلی درش روا نباشه، در اون صورت به بیان اشتراوسی/نیچه ای باید خدا یا الهیات جدید آفرید. کاری که زنان به قول تو عرف گرای جامعه ما میکنند در واقع همینه. اونها صرفا نرم و معیار عرفی جدید وضع نمی کنند، اونها ضمنا دارند به شکل غیرمستقیم الهیات جدیدی طرح میکنند در برابر الهیات وحیانی و شرعی.

حالا کار تو و کسانی مثل تو که عرف را ذاتا لذت گرا، غیراخلاقی و غیرالهی صورت بندی می کنید چیزی جز تقویت جبهه شرع نیست. عرفِ حجاب اختیاری نیازی به تعدیل شدن از سوی شرع و الهیات وحیانی نداره. شما با انکار الهیات پس پشت عرف، خواسته یا ناخواسته باز میخواهید به نفع سیطره شرع زمین بازی رو تغییر بدید. میخواهید حکم پیشروتر حجاب اختیاری و اباحه حجاب را به نام خدای شرع و وحی ای سند بزنید که حکم واقعی اش حجاب اجباری و وجوب حجاب بوده است. با این کار قطعا هیچ کمکی به تضعیف و تعدیل حجاب اجباری نمی کنید، بلکه صرفا آن را از حیث الهیاتی خنثی  می کنید. تنها راه واقعی کمک به لغو حجاب اجباری و شریعت وحیانی، آن است که یک مجتهد پیدا شود و به نحو فقهی و شرعی بر اساس مبادی شرعی حکم اجبار حجاب را باطل اعلام کند که من یکی در امکان ظهور چنین مرجعی سخت تردید دارم.

به خصلت متناقض دیکسورس خودت دقت کن: حجاب از بی حجابی «بهتر» است، اما در مقام یک «باید» مطرح نیست! این تناقضی است که فلسفه سیاسی لیبرالیسم با طرح تمایز میان حقوق و اخلاق پایه شو گذاشت و چنانکه درباره سروش گفتم به روشنفکری دینی به ارث رسید و حالا باز در دیسکورس تو ظاهر شده است.

این یک تناقض محض است که چیزی در مقام هنجار تایید شود، اما در مقام عمل، وجوبش نفی شود. هرچند تناقض لیبرالیسم وخامت کمتری دارد چرا که با تقسیم حیات عملی به عرصه عمومی و عرصه خصوصی، اولی را به حقوق و دومی را به اخلاق می سپارد، و به این ترتیب به شکلی تناقض را مهار و این تمایز را قابل فهم میکند، اما در گزاره تو مساله حقیقتا نامفهوم و بی معناست...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد