آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

نکته ای در مورد ارباب و بنده ی هگلی

(...)

خب ببین یک راست میرم سراغ اصل مطلب. نقد من بیشتر بر متدولوژی بحثت هست، وگرنه در مبانی و نتایج تا حد زیادی همراهم باهات. اما داستان چیه؟


من تصور میکنم استفاده ی تو از ارباب بنده ی هگل دقیق نیست. البته قبول دارم خوانش های خیلی متکثری از این بخش هگل داشتیم و چیزی که تو میگی هم طرفدارانی بین کله گنده های هگلی داشته و داره. اما من فکر میکنم این خوانش از ارباب بنده یک ایراد اساسی داره و اون هم این تصوره که ارباب و بنده دو سوژه ی مستقل هستند که بر سر recognition وارد نبرد میشن. اما من فکر میکنم این تصور تا حد زیادی غلطه. ارباب و برده اصلا دو سوژه ی جدا نیستند، بلکه دو سویه ی متعارض از یک سوژه هستند. در جهان واقعی هیچ وقت میان دو سوژه نمی تونه چنین نزاعی دربگیره، چون در جهان واقعی هیچ دو سوژه ای دارای قدرت یکسان نیستند، بنابراین نیازی نیست تا پای جان بجنگند و ترسو بشه برده و شجاع بشه ارباب. برعکس، در جهان واقعی این قدرت سوژه هاست که مشخص میکنه کی برده میشه و کی ارباب. مناسبات قدرت منجر به فرودستی و فرادستی میشه و نه اراده ی به بارشناسی تا پای جان.

مشکل دیگه ی خوانش تو از ارباب و برده ی هگلی، نادیده گرفتن مساله ی محوری هگل، یعنی «آزادی» هست. اساسا چیزی که موتور محرکه تمام مراحل دیالکتیک هگلیه، اصل آزادی است. ارباب و برده به این دلیل با هم درگیر میشن که میخواهند ازاد باشند ولی احساس میکنند وجود یک دیگری مانع این آزادی میشه. مساله ی ارباب و برده در درجه ی اول سلطه بر دیگری نیست. اتفاقا به همین دلیل هم ارباب و برده واپسین مرحله ی دیالکتیک هگلی نیست. در نهایت هم ارباب و هم برده متوجه میشن هیچ کدام مانعی برای تحقق آزادی نیستند و هر دو اصلا از یک ماهیت، یعنی خواست ازادی، پدید آمدند و بنابراین غیریت شون مانع بسط آزادی شون نیست. سلطه در دیالکتیک هگلی مساله ی نهایی نیست، بلکه شبهه مساله یا سوتفاهمی است که در نهایت و در موقف آزادی مرتفع میشه. درست به همین دلیل هم گفتم ارباب و برده دو سوژه ی مستقل نیستند، بلکه دوسویه ی متفاوت از یک سوژه، یعنی سوژه ی آزادی هستند.

من فکر میکنم تا زمانی که کسی ذیل پارادایم سلطه و نفی سلطه فکر کنه، نمی تونه از ارباب و برده ی هگل هیچ کمکی برای تقویت ایده هاش پیدا کنه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد