آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

آوَخ

آوَخ! چه کرد با ما این جان روزگار، آوَخ! چه داد به ما هدیه آموزگار.....

مذهب و علوم انسانی؛ در نقد «صنعت نقد فرهنگ»

میلاد دو نکته میخواستم برات بنویسم، یکی درباره ویدئویی که از خودت گذاشتی، یکی درباره  «مکتب انتقادی».


اول درباره بحث مذهب. من فکر میکنم نمیشه به سادگی متد تحلیل گفتمان رو به پدیده ی مذهب اطلاق کرد. در واقع متدولوژی های علوم انسانی، اعم از پوزیتیویسم و هرمنوتیک و تحلیل گفتمان و... ناظر به پدیده هایی هستند که در «جوامع مدرن» رخ میدن. پدیده های اجتماعی که مولود روابط قدرتی مثل استیت های جدید، سرمایه داری و مناسبات حاصل از اینها هستند اساسا منطق، پارادایم یا اپیستمه ی مشترکی دارند که علوم انسانی بررسی اونها رو برعهده گرفته. اما وقتی به دل تاریخ و پدیده های ماقبل این مناسبات جدید میریم، دیگه این ابزار مفهوم خیلی کارایی ندارند. به طور مشخص اینکه تو عرفان یا فلسفه رو ذیل یک جور «گفتمان» میفهمی به نظرم تا حد زیادی کژفهمی ایجاد میکنه. درسته این پدیده ها به عنوان متون فرهنگی کلی با علوم انسانی قابل تحلیلند، اما باید توجه داشت که علوم انسانی اساسا قادره اون سطحی از این متون تحلیل و فهم کنه که با پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی و الهیاتیش سازگار باشه. به طور مشخص در رابطه با عرفان و فلسفه ی کلاسیک مسلمانان همونطور که پیشتر گفته بودم، اینها اساسا با درکی esoteric یا باطنی نسبت به انسان و جهان تکوین پیدا کردند و عالم جدید و علوم انسانی‌ این درک رو به رسمیت نمی شناسه و برای همین هم در فهمش دچار کژتابی میشه. مثلا مراتب سه گانه ای که تو به شدت بهش علاقه داری (حقیقت، طریقت و شریعت) به هیچ وجه یک مبنای عام نیست که عرفا و صوفیان با یک جور مانیفست اون رو برای همگان تجویز و تبلیغ کنند. بنیاد انسان شناختی عرفان و تصوف، درکی سلسله مراتبی از انسان و بلکه جهان هستی است، و عرفان همواره معتقد بوده که به سالکانی تعلق داره که استعداد وجودی خاصی دارند و در رتبه ای خاص از سلسله مراتب هستی و انسانی حاضرند. بنابراین اساسا عرفا ابا داشتند که چیزی بنویسند یا به شکل تبشیری و عمومی آموزه هاشون رو ترویج کنند. این دقیقا برخلاف پدیده ی مدرن «گفتمان» هست که در جوامع جدید ایجاد شد و نوعی گفتار عمومی شمرده میشد. مدرن ها سطح وجودی انسان ها و عالم رو یکسان می بینند و تفاوت پدیده های انسانی رو به صورت افقی (و نه عمودی/سلسله مراتبی) تبیین میکنند. برای مدرن ها، انسانیت انسان به سوژگی او بر میگرده و سوژگی هم دال بر آزادی و عاملیت اوست. نفس مفهوم ازادی اصلا برابری انگار و غیرسلسله مراتبی است. برای همین هم در عالم مدرن نظام دانش و نظم گفتاری پدید میاد که حیثیت عمومی داره و در علوم انسانی ذیل تحلیل گفتمان بررسی میشه. عرفان اساسا هیچ وقت گفتمان نبوده، یا به عبارت دقیق تر، هیچ وقت خودش رو در صورت یک گفتمان نمی فهمیده. علوم انسانی اگر بحواد به عرفان در هیئت یک گفتمان بپردازه، به ناگزیر باید سراغ پدیده های مدرنی بره که ادعای عرفان و تصوف دارند، ولی در واقع هیچ نسبتی با هستی شناسی و انسان شناسی اون ندارند.



دوم

در رابطه با ویدئویی که از کلاس  «مکتب انتقادی» گذاشته بودی هم یک سوال ساده داشتم. توی اون ویدئو تو و استاد کلاس مدعی شدید سرمایه داری اجازه نمیده اون رو بپرسش بگیریم و نوعی از اندیشیدن رو ناممکن و نوع دیگری رو ممکن میکنه. اولا اگر سرمایه داری اجازه نمیده کسی اون رو به پرسش بگیره پس سر و کله ی این «صنعت نقد فرهنگ» در سراسر جهان و از جمله ایران از کجا پیدا شده؟ اگر سرمایه داری داره مدام سلبریتی ها و افراد مطیع خودش رو بازتولید میکنه و جلوی تفکر انتقادی رو میگیره، پس چرا امثال فتوره چی و مجید حسینی و خراسانی و احسان فرزانه و مترجمان ریز و درشت ژیژک و لکان و التوسر و... دارند مدام بازتولید میشن؟

اما مساله ی دوم و مهمتر اینجاست: گیرم سرمایه داری نوع خاصی از تفکر و کنش رو ناممکن میکنه، آیا نفس سرکوب شدن یک کنش یا پدیده اون رو مشروع و محق میکنه؟ حالا چون سرمایه داری یا فلان ایدئولوژی باعث میشه یک ایدئولوژی مخالفش امکان بروز نداشته باشه، پس باید نتیجه بگیریم که ایدئولوژی مخالفش درسته؟سوال اصلی در یک کنش انتقادی فقط محدود به اینه که کدام تفکر سرکوب شده و کدام یکی سرکوب نشده؟ چطوری میتونیم ادعای «انتقادی»بودن داشته باشیم، اما در برابر سوال از امر درست و امر نادرست سکوت کنیم یا تنها به این پاسخ انفعالی و واکنشی بسنده کنیم که «آنچه سرکوب/ناممکن شده، ضرورتا درست و آنچه ممکن و محقق شده ضرورتا نادرسته»؟

اگر بناست در ایران «مکتب انتقادی» داشته باشیم، و نه به قول خودت  «فرقه ی انتقادی»، باید بتونیم به این پرسش پاسخ روشنی بدیم...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد