-
زندگی...
جمعه 15 بهمنماه سال 1389 00:15
مرا زیستن میخواند بی سببی در راهی که هیچاش نیست پایانی و من آری گویماش آری! اینچنین بود زندگی....
-
صدای پای مرگ....
شنبه 9 بهمنماه سال 1389 18:08
این روزها صدای گنگی از ژرفا میشنوم، صدایی شبیه به فریادی فرو-خورده و خفه شده..... گمان میکردم، از فشار کارهایی است کردهام و باید بکنم. چند روزی هیچ نکردم و به خود کمی استراحت دادم، صدا اما قویتر میشد. تا آنکه امروز صدایش را شناختم، بی آنکه هیچ گاه شنیده باشماش. صدای پای مرگ بود، که گام به گام به من نزدیک میشد و...
-
رویایی در راه...
سهشنبه 5 بهمنماه سال 1389 00:58
و چه نیک گفت نیچه: زندگی بازگشت جاودان همان است، همان که رخ داد و هر بار از نو رخ میدهد.... پیشترها در باب مرگ تدریجی رویایی آبستن گفتم و حالا چشم در راه رویایی دیگرم، رویایی که نیک میدانم به همان مرگ تدریجی باز مردن خواهد گرفت.... و باز از همان نیچه آموختم که رسم زیستن، آریگفتن به این "بازگشت جاودانه"...
-
«فوکو»، کتابی بس خواندنی از دلوز
یکشنبه 26 دیماه سال 1389 14:05
چندی پیش، برای تحقیقاتی ناگزیر بودم گزیدهای از آرای فوکو را گرد-آوری کنم. آشناییم با فوکو و پساساختارگرایی بس ناچیز بود و فرصت نیز اندک، پس ناچار به کتابهایی پرداختم که "در باب فوکو" نگاشته شده بود(و نه خود آثار فوکو). کتابهای بسیاری را خواندم، از جمله کتاب فوکو، اثر ژیل دلوز . کتاب پیشگفته به گواه...
-
An Aphorism on the Wisdom of Life
پنجشنبه 23 دیماه سال 1389 23:56
Man can do what he wills, but he cannot will what he wills. -Arthur Schopenhauer
-
نیکفر و نیچه!
شنبه 18 دیماه سال 1389 15:25
در حال خواندن نو-ترین بخشِ "نقد آرامش دوستدار" از نیکفر بودم، که به پاراگراف زیر رسیدم. پیشترها هم در باب نگاه نیچه و نگرش نیچهای به فلسفه گفته بودم، اما به طبع همهی«جانِ کلامِ نیچه» را در بر نداشت. آنچه که نیکفر در این پاراگراف آورده، کاملکنندهی آن دو نوشتار پیشگفته است. شاید اگر خود نیچه نیز فارسی...
-
قهرمان+شوخی خدا
پنجشنبه 16 دیماه سال 1389 14:59
آن کس که قهرمان ندارد، بیچاره نیست آن که قهرامان میخواهد بیچاره است و بیچاره من! که قهرمانام «مرده» به دنیا آمد..... ----------------- چند وقتی است که خدا با من شوخیاش گرفته! شوخی را هم نباید به دل گرفت، باید بدان خندید اما خندهای که از روی "باید" باشد دیگر خنده نیست....
-
فوکو و عدالت کیفری در عصر جدید
سهشنبه 14 دیماه سال 1389 23:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 آیا تا به حال به دگردیسی ساز-و-برگ مراقبت و تنبیه در تاریخ اندیشیدهاید؟ به این که چگونه از دل اروپای قرون وسطی و نظام خلافتی جهان اسلام، جهان کنونی با تمام دگرگونگیهایش زاده شد؟ به این اندیشیدهاید که چگونه دم-و-دستگاه تعذیب و شکنجه در غرب، جای...
-
نگاه دیگری به سکولاریسم، از رهیافت پدیدارشناختی
پنجشنبه 9 دیماه سال 1389 02:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 آنچه در ادامه میآید نوشتاری است در باب سکولاریسم و روشنسازی مفهومی آن. بدین منظور، نخست با سیری در تاریخ فلسفه به باز-تعریف مفهوم ذات از راه پدیدارشناسان پرداختم و سپس، به تعریف ذات "دین در جهان کنونی" و در نهایت، به تعریف سکولاریسم....
-
روزگارانی که گذشتند
شنبه 4 دیماه سال 1389 23:25
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 آخرهای ترم بود، همین حوالی.... خسته و رنجیده و تنها بودم، آخرین جلسه بود و طبق معمول، استاد به سر فصل نرسیده بود. سرم سنگین بود و خسته. خوابم میومد و از بیحوصلگی جزوه نمینوشتم. بعد از کلاس، اولینی بودم که از کلاس زد بیرون و روی نیمکتی خالی نشستم....
-
بدرود پاییز
سهشنبه 30 آذرماه سال 1389 23:43
تا دقایقی دیگر، واپسین خزان دههی 80 خورشیدی به آخر میرسد و دراز-ترین شب سال به نیمه. پاییز عزیز، تو ای فصل شکوهمند شاعرانگیها و عاشقانگیهای طلایی، فصل آرامیدن و آرمیدن طبیعت، فصل رازهای نهفته و نگفته در سینهی من، فصل نوش و نیوش سمفونی برگهای زرد، فصل پرسخاوت که با ضیافتی یلدایی پایان میگیری، تو را بدرود...
-
یک روز فلسفیدن با ویتگنشتاین
یکشنبه 28 آذرماه سال 1389 19:32
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 «در باب یقین» آخرین اثر ویتگنشتاین، فیلسوف نامدار آلمانیست که در واپسین ماههای زندگانیاش نگاشته شد و با مرگ او، نیمه تمام ماند. این کتاب، در واقع یادداشتهایی پراکنده پیرامون شناختشناسی است که با بحث در باب استدلال مور در «برهان جهان خارج» آغاز...
-
وصیتنامهی وحشی بافقی
چهارشنبه 24 آذرماه سال 1389 00:54
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد شاهدی...
-
چرا هیدگر اینگونه مینوشت؟
دوشنبه 15 آذرماه سال 1389 00:12
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 تا به حال بسیار پیش آمده که در بحثهای فلسفی، هنگامی که نامی از هیدگر و اندیشههایش میبرم، با موضعی تند رو-به-رو میشوم که: هیدگر و فلسفهاش هیچ نتیجه و معنایی ندارد و کل هستی و زمان او، کتابی سراسر پوچ و پوک و بیمعناست! این، البته فیلسوفانهترین...
-
مسیحای من...
پنجشنبه 11 آذرماه سال 1389 02:09
و خدا در انسانی مسیحایی برایم تجسد یافت... انسانی که بر-خلافِ مسیح، نخواست خود را قربانی کند تا "گناهِ نخستین" بخشوده شود.. مسیحِ من، خود، عاشقِ آدمی زمینی شد و آلوده به «گناهِ نخستین» پس خدای نهفته در خویش را به دستفروشی فروخت تا «سیب سرخی» از باغبانی زمینی بخرد و بچشد بیپروای هیچ هبوطی، بیحرص هیچ بهشتی...
-
نگاهی گذرا بر پدیداری خشونت و جزماندیشی
یکشنبه 7 آذرماه سال 1389 02:24
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 در آغاز اجازه میخواهم تا کمی باورهای رایج را شالوده-شکنی کنم. موضوع "تسامح و مدارا" آنچنان که میپنداریم ساده و تکوجهی نیست. من در چهار سطح به موضوع مینگرم: 1) موضع اخلاق-درون دینی(دین به معنای عام و توحیدی کلمه): در اینجا با "یک...
-
دکارت و علم حضوری
دوشنبه 1 آذرماه سال 1389 23:35
Nuclear_Engineering 12.00 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 پیشتر در باب جریان فلسفی نوینی که از دکارت آغاز شد و با کانت به اوج رسید، نوشتاری نگاشتم. همچنان که در آنجا نیز گفتهام، برای فهم و رویارو شدن با فلسفهی نوین غرب، گریزی از فهم دکارت و فلسفهی او نداریم. در نوشتار کنونی...
-
مرگ تدریجیِ رویایی آبستن
سهشنبه 25 آبانماه سال 1389 00:35
در ابتدا، با کور-سو امیدی آغاز میشود. امیدی که بیشتر شبیه به آرزوست و تو، بیم آن داری که با "امید" نامیدنش، خِرَدت به ریشخندت گیرد. اگر محافظهکار و خرد-گرو باشی، جز در رویاهایت بدان نمیاندیشی. پیش دیگران که هیچ، حتا در "خودآگاه"ات نیز آن را بیان نمیداری و چنین است زایش تدریجی یک رویا. اما روزی...
-
بوف کور، راه هدایت به صداقت
چهارشنبه 19 آبانماه سال 1389 21:16
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 سال سوم دبیرستان بودم که دبیر ادبیاتم از شوری که به فلسفه و فلسفیدن داشتم باخبر شد. برای همین بنا شد که کتاب "سیری در حکمت ..." فروغی را برایم بیاورد. اما کتاب را گم کرده بود و بجایش کتابی کهنه آورد که شرحی از زندگانی و فلسفهی «آرتور...
-
هرمنوتیک خاطرهها
یکشنبه 16 آبانماه سال 1389 23:36
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 چنین نیست که هر آنچه از گذشتهی خود به یاد داریم، گذشتهی ما باشد. چه بسا آن چه را که خاطرهی خود مینامیم فریاد اکنون باشد از حنجرهی گذشته... خاطرهها نه دیروز که امروز ساخته میشوند. از یاد نبریم آن سخن نیچه را که میگفت: «در جنگ حافظه و اراده،...
-
زندگی؛ گُمگشتهای گُمشونده!
سهشنبه 11 آبانماه سال 1389 12:28
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 به تقویم نگاه میکنم، گویا یک ماهی از پاییز گذشته. برای من اما، پاییز تازه آمده. هوایی نمناک و سرد، غروبهایی طلاگون و طولانی، روزهایی کوتاه، همه مرا به عاشقانههایی میبرد که حالا جز خاطرههایی کور نیستند. میبرد به روزهایی که میپنداشتم...
-
بازخوانی استدلال ترافرازندهی کانت
جمعه 7 آبانماه سال 1389 15:00
جهان نوین فلسفه، خود را با دکارت و اندیشههایش به بشریت نمایاند. دکارت بر آن بود تا با "شک دستوری"اش پیِ بنیانی شکناپذیر و یقینی برود و فلسفه را بر آن بنیانِ استوار بنا کند. در این راه، هیچ چیز از "شک دستوری" دکارت در امان نماند و حتی وجود جهان خارجی که از بدیهیهای فلسفه تا آن زمان بود، به کناری...
-
نشانهی عشقِ پایا
چهارشنبه 5 آبانماه سال 1389 20:14
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 برای پایایی و مانایی یک عشق، باید آموخت "نبخشیدن" را.. "بخشش"، هیچگاه نمایشگر ژرفای عشق نیست.... برای عشقی شورمندانه، "نبخشیدن" نشانه است، نه "بخشیدن"
-
چه کس را دوست میدارم؟!
سهشنبه 4 آبانماه سال 1389 22:10
به یاد دارم روزی سخنرانی داشتم با عنوان "نیچه و حقیقت". در پایان سخنانم یکی از دوستان به شوخی گفت: "گویا تو نیچه را از افلاطون و حقیقت بیشتر دوست داری!" من اما در پاسخ به او گفتم: "من نیچه را دوست دارم، اما شور زندگی را بیشتر از او دوست میدارم!"
-
خوانِش نیچهای از مرگِ فلسفه!
شنبه 1 آبانماه سال 1389 20:11
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 در نوشتار پیشین نظر خودِ نیچه را در باب "مرگِ فلسفه" واگو کردم. در آن جا، بیهیچ تفسیر و تاویلی، هر چه در متن نیچه بود را آوردم. در اینجا اما میخواهم تا حرف را در دهان نیچه بگذارم! یعنی اگر ما باشیم و نظریات او، چه پاسخ دیگری میتوان به...
-
داستانِ مرگ فلسفه از زبان نیچه
پنجشنبه 29 مهرماه سال 1389 00:53
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 در یونان باستان، پیش از سقراط، سوفیستها را کسانی میدانستند که حکمت و حقیقت را در دست دارند. چونان که در تاریخ فلسفه آمده، سقراط به چالش و جدل با اینان پرداخت و چون "خرمگسی" آرامششان را برهم زد. روش اصلی سقراط این بود که تناقض را از دلِ...
-
وادرنگی در هستی
سهشنبه 27 مهرماه سال 1389 18:45
سالیان سال است که فیلسوفان بحث میکنند جهان حادث است یا قدیم؟ در این بین، فیزیکدانان قائل به حدوث جهان، در باب عمر جهان گمانهزنی میکنند... اما من به شما میگویم که پاسخ چیست، هستی حادث است و با زایش من حادث شده و با مرگ من نیست میشود.... جز این هم که باشد، چه اهمیتی دارد؟!
-
زندگی مثل فیلم دیدن است اما....
جمعه 23 مهرماه سال 1389 00:35
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 دوستی داشتم که همیشه میگفت «زندگی مثل فیلم دیدن است اما کاش پلیر هستی دکمه " Back " داشت» اما اگر از من بپرسید میگویم «زندگی مثل فیلم دیدن است اما کاش پلیر هستی دکمه " Pause " داشت....»
-
پرسشهای بیپاسخ
شنبه 17 مهرماه سال 1389 23:17
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 روزی در سر کلاس، استاد پرسش جالب اما بیپاسخی را طرح کرد: فرض کنید در یک کشتی، دو نفر سفر میکنند. مواد غذایی رو به اتمام است و تنها به اندازه جیره غذایی یک نفر، خوراک داریم. وضعیت به گونهای است که اگر غذای باقیمانده را بین هر دو نفر تقسیم کنند،...
-
روزگاری که میگذرد
جمعه 16 مهرماه سال 1389 02:15
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 این روزها کانت میخوانم. فیلسوفی که به قول خودش «انقلاب کپرنیکی» در فلسفه به پا کرد. کسی که مسائل حل ناشده فلسفه را یک بار برای همیشه حل ناشدنی اعلام کرد و پروندهشان را بست! فلسفه کانت را با چند نام میشناسند، ایدهآلیسم استعلایی، فلسفه انتقادی،...